- مقدمه 1
- عشق طلبگی 4
- حاجی شیخ 7
- صدای مناجات 9
- دیدار با قم 12
- هجرت به نجف 13
- سفرهای تبلیغی 17
- روزهای مبارزه 17
- دعا برای شاه 19
- آغاز نویسندگی 20
- شرکت در جلسات نویسندگی 23
- کتاب های امام 24
- مرد ساواکی! 25
- دیدار با شهید مفتح 26
- خدمت به دین و کشور 28
- دیدار با نویسنده ترک 29
- پیرمرد شهرضایی 30
- بیماری سکته مغزی 31
- به خاطر بزرگان 33
- مرگ پدر در اشتهارد 34
- سوگ نامه آل محمد9 35
- خواسته آقای قرائتی 36
- میهمان مسجد شهدا 37
- صندوق قرض الحسنه 39
- بیت المال 40
- شوق زیارت امام رضا علیه السلام آقای حسنی، از دوستان دانشمند تفسیر نمونه، از استاد محمدی برای سفر به 43
- مرد معلول پشت در خانه استاد 45
- جانباز شیمیایی 47
- آخرین دیدار 49
- کتاب استاد در امریکا 51
- درباره عید غدیر 52
- میهمان امام علی علیه السلام روز سه شنبه 54
دائم در خواب بود.
وقتی صدای مجید را شنید، فوری برخاست. گویی جان
تازه ای گرفته است. با همان ضعف صدا زد: «مجید، جلوتر بیا کارت دارم!»
دست هایش می لرزید. با زحمت عینکش را بر چشم زد. با چشم های بی رمق و کم سویش روی میز خود را کاوید. دسته ای کاغذ پیدا کرد، کاغذهایی که چند روز بعد از آخرین شیمی درمانی سخت، همراه با درد شکم و بی حالی، مطالبی را در آنها نوشته بود. لرزان و با طمأنینه مشغول شماره گذاری صفحه کاغذها شد، سپس گفت: فردا این مقاله را ببر مجله پاسدار اسلام، بده آقای بیات. عذرخواهی کن که کمی دیر به دستشان می رسد!»
مجید به صفحه اول نوشته نگاه کرد:
_ درباره عید غدیر و انتخاب امام علی علیه السلام به جانشینی پیامبرصل الله علیه وال وسلم.
استاد محمدی گفت: «ببخشید که به زحمت می اندازمت!»
بغض کهنه مجید، بیش تر به گلویش چنگ انداخت. نوشته ها را گرفت. ناگهان استاد به روی بستر خود افتاد و پلک هایش پایین افتاد. دل مجید هرّی پایین ریخت. برف همچنان می بارید و سرمای گزنده، از لابه لای درز درها و پنجره های اتاق، تو