شهید مصطفی خمینی در نگاه تاریخ صفحه 68

صفحه 68

ص:70

5. تبعید به ترکیه

5. تبعید به ترکیه

در حالی که ساواک بر اساس برنامه پیشین خود درصدد فراهم آوردن مقدمات سفر حاج آقا مصطفی به ترکیه بود، او در دید و بازدیدها با علمای قم و دوستان، آنان را از قصد سفر به ترکیه آگاه کرد. آنان این امر را توطئه ای از سوی ساواک قلمداد کردند. حاج آقا مصطفی نیز، پیشنهاد ساواک را نقشه، حیله و دامی از سوی آنان برای تبعید وی با پای خود به ترکیه دانست. بنابراین، از رفتن به ترکیه منصرف شد و در موعد مقرر به تهران نرفت. دو روز پس از آزادی او، ساعت 9 صبح، سرهنگ مولوی تلفنی با او تماس گرفت و پس از سلام و احوال پرسی، دلیل تأخیرش را پرسید و گفت: «زودتر کارهایتان را انجام دهید و بیایید تهران تا برای اعزام به ترکیه آماده شوید.» حاج آقا مصطفی در پاسخ گفت: «من این پیشنهاد را بررسی کردم، با علما مشورت کردم. بزرگان حوزه با رفتن من از قم مخالفت کرده اند. من از رفتن به ترکیه منصرف شده ام... رفتن من از قم صلاح نیست».

به گفته آیت اللّه پسندیده رحمه الله، حاج آقا مصطفی پاسخ داد: «مادرم اجازه نمی دهد و من برخلاف میل مادرم کاری نمی کنم.» مولوی گفت: «نه باید بروید و الاّ دستور دارم به زور شما را اعزام کنم».

حاج آقا مصطفی گفت: «اگر مسئله زور و دستگیری است، چرا من خود این کار را انجام دهم. هر کاری دلتان می خواهد، انجام دهید».

سرهنگ مولوی که غافل گیر شده بود، با عصبانیت شروع به توهین و جسارت به وی و دیگر علما کرد و حاج آقا مصطفی نیز قاطعانه و به مراتب شدیدتر، پاسخ او را داد و هر دو تلفن را قطع کردند. حاج آقا مصطفی، ماجرا

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه