سیره علمی و عملی علامه سید محمدحسین طباطبایی رحمه الله صفحه 101

صفحه 101

ص:111

هرچه جوییم نیابیم نشانی جز نام

هرچه جوییم نیابیم نشانی جز نام

نشد آن دم که مگر دوست صفایی بکند بکند

دل خود برکَند از جور، وفایی بکند

ما که سرگشته در این دشت، شبی می گردیم می گردیم

از افق سر زند و راهنمایی بکند

هرچه جوییم نیابیم نشانی جز نام

کان دلارام ز هر گوشه جلایی بکند

شب تاریک و ره دور و من و حال تباه تباه

مگر از لطف خداوند قضایی بکند

دل سرگشته ما بین که همانند نسیم

نتواند ز جهان تکیه به جایی بکند

آتش مهر به هر خانه که افتد روزی

آب و گل سوزد و از شعله بنایی بکند

حاصل عشق همان بِه که اسیر غم او

از خرد دوری و از هوش جدایی بکند

دست و دل گم کند و نام و نشان در بازد دربازد

دل، تهی از غم و شادی و گدایی بکند(1)

جرم من این است که آزاده ام

جرم من این است که آزاده ام

از دل آن روز که من زاده ام

داغ به دل بوده و دلداده ام

تا به رَه افتاده ام از کودکی

هیچ نیاسوده دلم اندکی

شهر و ده و سینه دریا و کوه

گشتم و بگذشتم و دل در ستوه

رحل به هرجای که می افکنم

روز دگر خیمه خود می کنم

شاهد مقصود ندیدم دمی

هیچ ندیدم خوشی و خرمی

چرخ نگردیده به کامم همی

قرعه نیفتاده به نامم دمی

از کف و از کاسه گردونِ دون

برده ام و ریخته ام اشک و خون

من که نبودم به رهش خار راه

کوشش وی را ننموده تباه

جرم من این است که آزاده ام

وز رقم تیره دلی ساده ام (2)


1- مرزبان وحی و خرد، ص 31.
2- مهر تابان، ص 56.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه