سیره علمی و عملی علامه سید محمدحسین طباطبایی رحمه الله صفحه 99

صفحه 99

ص:109

مهر خوبان

مهر خوبان

مهر خوبان دل و دین از همه بی پروا برد

رخ شطرنج نبرد، آنچه رخ زیبا برد

تو مپندار که مجنون سر خود مجنون گشت

از سمک تا به سمایش کشش لیلی برد

من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه

ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد

من خَسِ بی سر و پایم که به سیل افتادم

او که می رفت مرا هم به دل دریا برد

جام صهبا ز کجا بود مگر دست که بود

که در این بزم بگردید و دل شیدا برد

خم ابروی تو بود و کف مینوی تو بود

که به یک جلوه ز من نام و نشان یکجا برد

خودت آموختی ام مهر و خودت سوختی ام

با برافروخته رویی که قرار از ما برد

همه یاران به سر راه تو بودیم، ولی

غم روی تو مرا دید و مرا یغما برد

همه دل باخته بودیم و هراسان که غمت

همه را پشت سر انداخت مرا تنها برد(1)

بارگاه گل

بارگاه گل

همی گویم و گفته ام بارها

بُود کیش من مهر دلدارها

پرستش به مستی است در کیش مهر

برونند زین جرگه هشیارها


1- مهر تابان، ص 56.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه