- مقدّمه 1
- بخش اوّل: نوری از یزد 3
- اشاره 3
- اشاره 4
- فصل اوّل: نسب خانوادگی 4
- تولد عبدالکریم 5
- نیاکان حاج شیخ عبدالکریم 6
- فرزندان حاج شیخ عبدالکریم 6
- تحصیل در اردکان 9
- فصل دوّم: زندگی علمی 9
- در حوزه ی یزد 10
- در حوزه ی کربلا 12
- در حوزه ی سامرّا 13
- مهاجرت به ایران و بازگشت به کربلا 14
- در حوزه ی نجف 14
- برگزیدن لقب حایری در کربلا 15
- ورود به اراک (سلطان آباد سابق) 16
- ورود به قم 17
- بنیان نهادن حوزه ی علمیّه ی قم 18
- شهر قم در آیینه ی روایات 20
- تاریخ پیدایش قم 21
- دلیل نام گذاری قم 21
- استادان 22
- شاگردان 24
- نگاشته ها 25
- اشاره 27
- فصل سوّم: حاج شیخ و مسایل سیاسی و اجتماعی ایران 27
- دوران بنیان گذاری حوزه ی علمیّه ی قم 28
- خط مشی سیاسی آیت اللّه حایری 30
- 1 _ تغییر لباس روحانیان و آزمون حوزه ها به وسیله ی وزارت معارف 34
- رویدادهای سیاسی و مواضع آیت اللّه حایری 34
- اشاره 34
- 2 _ ماجرای شیخ محمّدتقی بافقی 38
- 3 _ نهضت مشروطیّت 41
- 4 _ قیام آقانوراللّه اصفهانی 42
- 5 _ تبعید آیت اللّه مدرّس 44
- 6 _ واکنش درباره ی مهاجرت یهودیان به فلسطین 45
- 7 _ مخالفت با جمهوری خواهی رضاشاه 46
- 8 _ کشف حجاب 47
- 9 _ پنهان نگه داشتن شمار واقعی طلاّب 49
- فصل چهارم: اندیشه ها و دیدگاه های آیت اللّه حایری 50
- تخصّصی شدن ابواب فقه 50
- اشاره 50
- احتیاط در فتوا 50
- واکنش در برابر مسایل اخلاقی طلاب 51
- اندیشه های پیشروانه 52
- رویارویی با جریان فکری شریعت سنگلجی 53
- فصل پنجم: فعالیت های اجتماعی آیت اللّه حایری 54
- سرپرستی بینوایان 54
- ساخت بیمارستان 55
- ساخت قبرستان و غسال خانه 55
- کمک به آسیب دیدگان سیل قم و ساخت سدّ برای رودخانه ی قم 57
- بنیان گذاری حوزه ی علمیه ی قم 59
- بازسازی مدرسه های قدیمی 60
- اشاره 60
- دلیل نام گذاری فیضیّه 61
- ساخت کتاب خانه ی مدرسه ی فیضیّه 62
- مدرسه ی دارالشّفا 62
- زنده نگه داشتن شعایر اسلامی 63
- ارادت به اهل بیت به ویژه امام حسین(ع) 63
- فصل ششم: ویژگی های رفتاری آیت اللّه حایری 63
- زندگی بی آلایش 64
- زهدورزی 66
- حقوق همسر 66
- خوش رفتاری با خدمت کاران 66
- احترام به مراجع و اهل علم 67
- توجه به اشاره ی استاد 68
- توجّه به فقیران و بیماران 69
- خوراک و پوشاک حاج شیخ 70
- حاضرجوابی 72
- شوخ طبعی 72
- قیافه ی ظاهری 73
- فصل هفتم: داستان های شگفت 74
- حواله کردن شهریه ی یک ماهه ی طلاّب 74
- تأیید حاج شیخ از سوی حضرت بقیه اللّه(عج) 74
- گریه ی امام زمان(عج) 75
- کرامت امام حسین(ع) به حاج شیخ 77
- آرزو بر جوانان عیب نیست 77
- خدمت به استاد 79
- مکاشفه برای آیت اللّه سیّدصدرالدین صدر 80
- امام خمینی(ره) 81
- فصل هشتم: آیت اللّه حایری از نگاه دیگران 81
- درگذشت آیت اللّه حایری 82
- فصل نهم: دیدار با معبود 82
- آیت اللّه سبحانی 82
- مرگ مشکوک 83
- واکنش حکومت پس از درگذشت حاج شیخ 84
- اشاره 86
- بخش دوّم: برگزیده ی ادب فارسی 86
- اشعار 87
- ترکیب بندی از امام خمینی(ره) 88
- متون ادبی 89
- اشاره 94
- بخش سوّم: همراه با برنامه سازان 94
- پیشنهادهای کلّی 95
- پیشنهادهای برنامه ای 97
- پرسش های مردمی 98
- پرسش های مسابقه ای 99
- پرسش های کارشناسی 101
- معرفی کارشناسان 102
- منابع 103
- کتب 103
- نشریات 107
ص:80
می خواستم تا به خانواده اش برسانیم. ایشان رو به من کردند و فرمودند: خواب شما هم به ما رسیده و از رؤیاهای صادقه است و وجوهی برای ما رسیده است.» (1)
آرزو بر جوانان عیب نیست
حضرت آیت اللّه شیخ مرتضی حایری، فرزند حاج شیخ فرمودند: ایشان علاقه ی خاصی به کربلا داشتند و می گفتند: «من آرزو دارم که به کربلا بروم؛ آرزو بر جوانان عیب نیست». این کلمه را مزاح و از روی اشتیاق می فرمودند: «افسوس که دیگر نمی توانم بروم؛ با این باری که از امور مادّی و معنوی بر دوش من است». و تا آخر هم دیگر نتوانستند مشرّف شوند، ولی دو خواب مسلّم دیده شده است که دلالت می کند که روح معظّم له به آن طرف سوق داده شده است». (2)
کرامت امام حسین(ع) به حاج شیخ
آقای حاج شیخ عبدالکریم حایری می گوید: هنگامی که من در کربلا بودم شبی در عالم خواب دیدم که شخصی به من گفت: شیخ عبدالکریم! کارهایت را بکن که تا سه روز دیگر خواهی مُرد! من از خواب بیدار شدم، متحیّر بودم. گفتم: البتّه خواب است، تعبیر ندارد. اتفاقا شب سه شنبه بود.
روز سه شنبه و چهارشنبه را مشغولِ درس و بحث بودم تا خواب از خاطرم رفت. روز پنجشنبه، تعطیلی دروس، با بعضی از رفقا به ناحیه ی باغ
1- عنایات حضرت مهدی به علما و طلاب، محمدرضا باقی اصفهانی، ص 218.
2- سرّ دلبران، شیخ مرتضی حایری، ص 66.