شهیدان محراب : ویژه نامه شهدای محراب حضرات آیات مدنی، دستغیب، صدوقی و اشرفی اصفهانی صفحه 58

صفحه 58

ص:60

«ایشان را به جاهای مختلفی تبعید کردند. در ایامی که در نورآباد ممسنی تبعید بودند، ما به زیارتشان رفتیم. همان جا باز جلساتی داشتند و مردم را بیدار می کردند و یک شور و هیجان عجیبی در آن منطقه ایجاد شده بود. از جاهای مختلف هم مردم به دیدارش می آمدند. آنها فدایی ایشان شده بودند و از رفتار و کردار و حرکات و سکنات ایشان بوی ائمه را استشمام می کردند و احساسی مملو از محبت و صفا و صمیمیت نسبت به ایشان بروز می دادند. دستگاه هم چندان به این امر راضی نبود و می خواست زمینه آزادی ایشان را فراهم آورد، ولی سعی می کرد این بزرگوار تقاضای آزادی کرده و یا کسی برای ایشان تقاضای آزادی کند، ولی ایشان گفته بودند که من رژیم را به رسمیت نمی شناسم که تقاضای آزادی کنم و راضی نیستم کسی برای من تقاضای آزادی کند».

آیت الله راستی کاشانی

شب قدر

شب قدر

«شب بیست و یکم ماه رمضان، حدود سی سال قبل، مجلس بسیار با شکوهی در مسجد ترک ها (شیخ انصاری رحمه الله علیه) در نجف اشرف برپا شده بود. علما و فضلا و کسبه و اقشار مردم، برای برگزاری مراسم احیای آن شب، در مسجد گرد هم آمده بودند. شب از نیمه گذشته بود و شهید گران قدر ما بالای منبر رفته [بود] و با آن بیانات جذاب و سازنده، همه را موعظه می فرمود و دل ها را برای دعا و تضرع در خانه حق تعالی آماده می کرد. تا اینکه چراغ ها را طبق مرسوم خاموش کردند. در آن تاریکی شب، جمله ای را بیان فرمود که مجلس منقلب و همه سخت

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه