شهیدان محراب : ویژه نامه شهدای محراب حضرات آیات مدنی، دستغیب، صدوقی و اشرفی اصفهانی صفحه 67

صفحه 67

ص:69

مسجد، جمعیت نمازگزار افزایش می یافت. ایشان مسجد را تعمیر می کردند و آن را در اختیار امام جماعت دیگری می گذاشتند و به جای دیگر می رفتند. از ایشان دعوت شد که در مسجد جامع همدان اقامه نماز کند، درحالی که این مسجد نیاز شدید به تعمیر داشت و خرج تعمیرات نیز زیاد بود. شهید مدنی با توکل به خدا اقدام به تعمیر مسجد کرد و عده ای می گفتند: در این کار می مانید، ولی ایشان با جدیت تمام به کار خود ادامه می دادند. شهید مدنی به من فرمودند: «ما شدیدا برای تعمیر مسجد نیاز به پول داشتیم. یک روز شخصی نزد من آمد که دورادور شنیده بودم رباخوار است. پول زیادی آورده بود تا برای تعمیر مسجد بدهد. هرچه اصرار کرد، از او نپذیرفتم. در حین صحبت کردن با این شخص، متوجه شدم پیرمردی گوشه مسجد نشسته و پالتویی پوشیده که بسیار کهنه و وصله پینه شده است. پیش خودم فکر کردم، خدایا! این پیرمرد چطور زندگی می کند، چگونه نیازش را برآورده کنم؟! با خوشرویی پرسیدم: پدر جان امری دارید؟ گفت: شنیدم مسجد می سازید. من شغلم جاروفروشی است. یک روز به صحرا می روم تا لوازم کارم را تهیه کنم. یک روز در خانه می نشینم و آنها را می بندم و روز دیگر آن را در بازار می فروشم. دارای زن و فرزند هم نیستم. با این همه تلاش، موفق شدم سیصد تومان پس انداز کنم. از ترس گم شدن یا به سرقت رفتن پول ها، هر جا می روم آنها را با خود می برم. وقتی شنیدم مسجد می سازید، پیش خودم گفتم بهترین جایی که پول های من هرگز گم نمی شود، پیش خداست، بنابراین، این مبلغ را آوردم تقدیم شما کنم.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه