- دیباچه 1
- پیشگفتار 3
- فصل اول: ولادت و تحصیلات 6
- اشاره 6
- خاندان نکونام 6
- خانواده و دوران کودکی 8
- فراگیری دانش و راه و رسم مبارزه 9
- هجرت به سوی قم 10
- اقامت در نجف 11
- دریافت اجازه اجتهاد و روایت 12
- اشاره 14
- فصل دوم: دوران مبارزه 14
- روشنگری مبارز 14
- تبعید به بافت کرمان 15
- تنها در تنگنا 17
- رهبری قیام مردم تبریز 18
- بیداری و پایداری 19
- راست قامت جاوید 20
- قله دانش و اندیشه 22
- فصل سوم: تلاش های علمی و فرهنگی 22
- اشاره 22
- پژوهشگری پُرمایه 22
- آثار گران سنگ 23
- تألیفات و تحقیقات مستقل 24
- تصحیح، مقدمه و تعلیقه نویسی بر آثار دیگران 25
- فصل چهارم: فضیلت های اخلاقی 27
- اشاره 27
- سرچشمه اخلاق 27
- پگاه پارسایی 28
- شرح درد اشتیاق 29
- جویبار اشک 30
- توسل به حضرت امام رضا(ع) 31
- ویژگی های فردی 32
- تندیس صلابت و شجاعت 34
- اخلاق اجتماعی 37
- تأکید بر وحدت اسلامی 39
- سلوک ملکوتی 41
- کتاب خانه ارزشمند 43
- مهمان قدسیان 44
- اشاره 46
- فصل پنجم: دیدگاه های آیت الله قاضی 46
- نفرت از غاصبان قُدس 46
- امر به معروف و نهی از منکر 46
- ضرورت وحدت اسلامی 47
- اطاعت از رسول اکرم صلی الله علیه و آله 48
- معنای اولی الامر 48
- صلوات بر آل محمّد 49
- ضرورت سوگواری برای سیدالشهدا(ع) تا اربعین 50
- ارادت به امام خمینی رحمه الله 51
- منابعی برای تحقیق و مطالعه افزون تر 51
- اشاره 54
- مباحث کلّی و نکته های ضروری در برنامه سازی 54
- فصل ششم: همراه با برنامه سازان 54
- موضوع های برنامه سازی 55
- اشعاری درباره شهید قاضی طباطبایی 56
- کتاب نامه 59
- الف) کتاب 59
- ب) نشریه 61
ص:12
فصل اول: ولادت و تحصیلات
اشاره
فصل اول: ولادت و تحصیلات
زیر فصل ها
خاندان نکونام
خانواده و دوران کودکی
فراگیری دانش و راه و رسم مبارزه
هجرت به سوی قم
اقامت در نجف
دریافت اجازه اجتهاد و روایت
خاندان نکونام
خاندان نکونام
خاندان قاضی، شاخه ای از سادات طباطبایی هستند که نسب آنها از طریق ابراهیم طباطبا به امام حسن مجتبی(ع) می رسد. ابراهیم از یاران امام جعفر صادق(ع) بود و پیوسته خاندان خویش را به ایجاد حکومت مورد نظر اهل بیت(ع) فرا می خواند. گروهی از سادات نسل وی، به اصفهان کوچ کردند که یکی از این مهاجران، شهاب الدین بود.
امیر عبدالغفار طباطبایی از نوادگان وی، پایه گذار سلسله سادات قاضی طباطبایی در آذربایجان است. این فقیه دانشور، افزون بر توانایی در دانش های عقلی و نقلی، در علوم غریبه نیز مهارت داشت. او که از اصفهان به زواره رفته بود، پس از مدت ها سیر و سفر و دانش اندوزی، به دعوت سلطان حسن بیک، از امیران آق قویونلو، به آذربایجان رفت و در شهر تبریز اقامت گزید. سلطان به دلیل توانایی های علمی و نفوذ اجتماعی و سیاسی امیر عبدالغفار، او را به امر قضاوت حکم داد. امیر عبدالغفار، زمام امور دینی، شرعی و قضایی گسترده منطقه ای را در اختیار گرفت و از این راه، آموزه های قرآن و عترت نبی اکرم صلی الله علیه و آله را گسترش داد.