حیات نیکان 18: آیت الله علی ارومیان صفحه 2

صفحه 2

ص:5

ستاره ای درخشان

ستاره ای درخشان

سال 1311 خورشیدی، شب میلاد پربرکت امام موسی بن جعفر(ع) بود که با تولد فرزندی، فضای خانه اسماعیل، غرق در شادی شد. اسماعیل به صورت معصوم نوزادش نگریست. او را بوسید و زیر لب ذکری گفت. سپس اذان و اقامه را در گوش های نوزاد زمزمه کرد.

علاقه و عشق پدر به امیرالمؤمنین علی(ع)، سبب شد نام فرزندش را علی بگذارد و فرزندش را به عشق او تربیت کند. همواره از خدا می خواست: «خداوندا! به حق مولا علی(ع)، دستان فرزندم را بگیر و به او بسیار عنایت کن!»

اسماعیل پس از جنگ جهانی اول، از ارومیّه به مراغه رفت. در زمان جنگ جهانی اول، ارامنه خانه های شیعیان را در شهر ارومیه غارت کردند. در این قضیه، خانه و مغازه او نیز در آتش سوخت. بنابراین، دیگر نتوانست در شهر ارومیه بماند. از ارومیه به مراغه آمد و تصمیم گرفت تا باقی مانده عمر را در این شهر با آرامش زندگی کند. مردم مراغه نیز او را امین خود می دانستند و مسائل و مشکلات خود را با

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه