حیات نیکان 18: آیت الله علی ارومیان صفحه 5

صفحه 5

ص:8

آموخت. او در همان روزها تصمیم گرفت تا جزوه هایی از درس ها و مطالب استادان خویش را جمع آوری کند.

مردِ میدان

مردِ میدان

آقای ارومیان که نوجوان بود، هرگاه پدر از دوران قاجار می گفت، به فکر فرو می رفت و خیلی دلش می خواست کاری کند. او بارها در کوچه و بازار شاهد آن بود که مأموران، عمامه از سر روحانیون و چادر از سر زن ها می کشیدند و گاهی با دیدن این صحنه ها گریسته بود. بعد از سرنگونی رضاخان، روس ها وارد آذربایجان شدند. اوضاعِ نگران کننده و آشفته ای بود. اعضای فرقه دموکرات آذربایجان شروع به فعالیت کرده بودند. علی و برادرش از همان زمان، مبارزه با حکومت پهلوی را آغاز کردند. در بسیاری موارد هنگامی که مأموران آنها را تعقیب می کردند، او و برادرش ترس و و اهمه ای به خود راه نمی دادند. آنها هرگز راضی نمی شدند حتی برای لحظه ای از مبارزه دست بکشند.

مدت ها بعد برادرش را برای سربازی به ماکو بردند و در همان سال ها بود که بیشتر اموال آنها به زور مصادره شد، ولی این ستم ها دیری نپایید و سرانجام نیروهای مسلح قافلان کوه به کمک مردم، غارتگران را سرکوب و متواری کردند. او به همراه پنج جوان دیگر از شهر مراغه قیام کرد و به مقابله با آنها پرداخت. آنها سه قبضه تفنگِ برنو را از دست فداییان فرقه دموکرات آذربایجان گرفتند. مردم نیز که مبارزه سرسختانه و شجاعانه آنها را دیدند، به جمع آنها پیوستند و با تمام وجود ایستادگی کردند. مزدوران فرقه دموکرات آ ذربایجان با ترس و لرز بسیار عقب نشینی کردند و پا به فرار گذاشتند.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه