- گاه شمار 2
- ماندن بر سر دوراهی 3
- زیارت کودکانه 4
- ورود به مدرسه ایرانی «علوی» 6
- عشق به ریاضی و فلسفه 8
- ورود به حوزه 9
- هر کسی کو دور ماند از اصل خویش 11
- از «العماره» نجف تا «شمس العماره» تهران 12
- گرد وحشت بر چهره ها 13
- سوغات فرنگ 16
- تمنای حضور 19
- ورود به بزرگ ترین مدرسه دینی تهران 21
- بین النورین 23
- سر دردِ درد سر ساز 24
- نمایندگی ناتمام 25
- دود چراغ خوردن 27
- شلیک به عقلانیت 29
- حیات بخشیدن به مردگان 31
- تصاویر 34
ص:26
پوشیدن لباس روحانیت را نیز من قبل از آن و در نجف انجام داده بودم. یکی از شرایط داشتن حجره در مدرسه، بیداری طلبه تا ساعت سه بعد از نیمه شب بود. این شرطی بود که بسیاری از طلاب را مجبور به عقب نشینی می کرد. می گفتند این شرط از شرایط واقف مدرسه بوده است. اما این شرط ها برای من مانع به حساب نمی آمد. و بلکه اشتیاق ماندن در این مدرسه دینی در وجودم بیشتر می ساخت.
همین نظم و حضور اساتیدی بزرگ باعث شده بود طلاب با استعداد و ممتاز در این مدرسه گرد هم آیند و حوزه علمیه باشکوهی را تشکیل دهند. شخصیت هایی چون آیت الله جوادی آملی و استاد حسن زاده آملی و ده ها شخصیت علمی دیگر امروز، شاگردان دیروز آن مدرسه بودند.
بین النورین
بین النورین
«آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی» همه عمرش را به مبارزه با استعمار خارجی و استبداد داخلی گدرانده بود. او از انقلاب 1920 عراق نقش رهبری علیه استعمار و استبداد را ایفا کرد. به دنبال آن، در جنگ جهانی دوم از پیش قراولان نبرد با اشغالگران خاک عراق (بصره و فاو) بود. سال ها تبعید و زندان نتوانسته بود ایشان را از مبارزه و استبدادستیزی باز دارد. در بیست و هفتم خرداد 1327 قرار بود شخصی با کیش بهاییت، به نام «هژبر یزدانی» از مجلس رأی اعتماد بگیرد.
آیت الله کاشانی که از نوکری هژبر برای استعمار آگاهی کامل داشت،