حیات نیکان 24: آیت الله سید کرامت اللّه ملک حسینی صفحه 33

صفحه 33

ص:36

امریکایی ها، انگلیسی ها. حالا هم توکل به خدا، هرچه پیش بیاید، ایستادگی می کنیم و از حرفمان برنمی گردیم.

_ چه شده؟ چه خبر است؟

نرسیده به مدرسه، طلبه جوانی، نفس نفس زنان جلوی ماشین را گرفت و گفت: برگردید استاد، به مدرسه حمله کرده اند. دنبال شما می گردند. طلاب را کتک می زنند و برای بازجویی می برند. راننده بدون معطلی، خیابان را دور زد و با سرعت از حوالی مدرسه دور شد و پرسید: حالا کجا بروم استاد؟

_ منزل یکی از دوستان. مرا که رساندید، یکی را بفرستید به خانواده خبر بدهد که نگران نشوند. اوضاع که آرام شد، به منزل باز می گردم.

اوضاع آرام نشد. مدرسه و خانه زیر نظر سازمان امنیت بود و استاد مجبور بود مدت ها در قم، تهران و مشهد متواری باشد و آنچه تحمل دوری از خانواده را کمی آسان تر می کرد، شنیدن خبرهای جدید در مورد آیت الله خمینی بود که در حوزه نجف، مستقر و مشغول تدریس شده بود.

آیت الله ملک حسینی، پس از نه ماه دوری، آرام و بی سروصدا به خانه بازگشت و تدریس برای تعداد کمی از طلاب را پنهانی از سر گرفت، آن هم دور از مدرسه خان.

دعوت

دعوت

موسم حج بود و مسلمانان از نژادهای مختلف، گرد خانه کعبه می گشتند. اگر یک لحظه سکوت می کردی، هزاران واژه معطر را از زبان های

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه