حیات نیکان 26: سید عزیزالله امامت صفحه 13

صفحه 13

ص:17

این طرف برویم.

تجربه امامت

تجربه امامت

مسجد صادقیه طبق معمول شلوغ است. دوستان و شاگردان سید فخرالدین هم در میان نمازگزاران نشسته اند. هنوز یک ساعت به نماز ظهر مانده. خود سید فخرالدین دیشب سر نماز مغرب و عشا همه را دعوت کرد، ولی کسی نمی داند دلیل این دور هم جمع شدن زودهنگام چیست.

طولی نمی کشد که سید فخرالدین و پسرانش به مسجد می آیند. سید علی، برادر سید عزیزالله طبقی در دست دارد که رویش پارچه ای سفید کشیده اند.

سید فخرالدین کنار منبر می ایستد و سید علی طبق را در مقابل پدرش روی زمین می گذارد و در کنار برادرانش در صف دوم نماز می نشیند. سید فخرالدین با «بسم الله الرحمن الرحیم» و حمد و ثنای خداوند، صحبتش را شروع می کند: بعید می دانم کسی رفتار رضاخان و عمالش با روحانیت را فراموش کرده باشد. درست است که او را از مملکت اسلامی بیرون کردند، اما هستند هنوز کسانی که می خواهند تیشه به ریشه دین بزنند. پس باید هر کس متناسب با موقعیت و توانایی هایش تا آنجا که ممکن است، در پیش بردن اهداف اسلام بکوشد. یکی از آرزوهای بزرگ من این است که خانواده ام وقف این دین آسمانی باشند. به همین دلیل، امروز می خواهم لباس مقدس جدم رسول خدا را به قامت پسرم، سید عزیزالله بپوشانم. آنهایی که با من و خانواده ام آشنایند، می دانند سید عزیزالله ادبیات عرب را از برادرش، سید فضل الله و فقه و اصول را تا حدی از خود من فرا گرفته. امیدوارم بعد از این قدم های بزرگ تری در این راه بردارد.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه