حیات نیکان 19: آیت الله جعفر سبحانی صفحه 5

صفحه 5

ص:10

دستش داد. مادر نگاه مهربانش را به پسرش دوخت و بوسه گرمی به گونه اش چسباند. فتیله چراغ گردسوز را کمی بالا کشید، چادرش را دور سر و گردنش پیچید و به نماز ایستاد. جعفر کنار مادر ایستاد و حرکات او را بی کم وکاست تکرار کرد. پس از نماز تا هنگام شام، یکسره پرسید و مادر در حالی که از این همه هوش و دقت نظر جعفر به وجد آمده بود، با صبر و حوصله فراوان، پرسش های بی شمار او را پاسخ می-داد. در مورد مسجد، اذان نماز جماعت، پیش نماز و خیلی چیزهای دیگر برای پسرش توضیح می داد. جعفر تا وقتی از مادرش قول رفتن به مسجد به همراه پدر و برادر بزرگ ترش را نگرفت، سر سفره شام ننشست.

لقمه حلال

سفره شام، همچون دل افراد خانه، باصفاست. پیاله گل سرخی آبگوشت، چندی است جای خود را به پیاله سفالی ماست داده است، اما بوی نانی که کمی پیش تر از تنور بیرون آمده و عطر ریحان بنفشی که ساعتی قبل از باغچه کوچک خانه، به میهمانی این سفره بی تکلّف آمده بود به همراه عشقی که در دل افراد خانواده نسبت به یکدیگر جاری است، زیباترین تصویر عالم را روی بوم

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه