- به عنوان پیشگفتار 1
- [مقدمه مؤلف] 6
- تنویر اول: در بیان فضیلت قرآن و حامل آن 7
- کوکب دوم: «در بیان فضیلت حامل قرآن است» 8
- کوکب سوم: «در بیان صفات قُرّاء قرآن و اصناف ایشان است» 9
- کوکب چهارم: «در بیان آداب خواندن قرآن است» 13
- کوکب پنجم: «در کیفیت ختم قرآن است» 18
- کوکب ششم: «در ثواب تعلیم و تعلّم و حفظ قرآن است» 19
- کوکب هفتم: «در ثواب قرائت قرآن» 20
- کوکب هشتم: «در بیان فضیلت تلاوت قرآن و نگاه داشتن قرآن» 21
- کوکب نهم: «در بیان فضایل و فواید بعضی از آیات و سور کریمه قرآنی» 22
- تنویر دوم: در بیان فضل دعا وشرایط و آداب آن است 58
- نجم اوّل: «در بیان فضیلت دعا و فوائد آن است» 59
- نجم دوم: «در توضیح مجملی از شرایط و آداب دعا» 61
- نجم سوّم: «در بیان سبب مستجاب نشدن بعضی از دعاها» 71
- تنویر سوّم: در ذکر بعضی از اذکار و دعوات و تعقیبات است که به اسانید معتبره منقول گردیده است و این مشتمل بر چند باب است: 75
- فصل دوم: «در ثواب تهلیل است و ثواب انواع آن» 77
- فصل سوم: «در فضیلت تسبیح است» 79
- فصل چهارم: «در فضیلت تحمید و انواع محامد است» 80
- فصل پنجم: «در فضیلت استغفار است» 81
- فصل ششم: «در فضیلت اذکار متفرقه است» 82
- باب دوّم: «در بیان اذکاری که مخصوص وقتی چندند» 85
- فصل دوم: در اذکار و ادعیه[ای که در عقب هر نماز باید خواند 89
- فصل چهارم: در بیان تعقیب مخصوص نماز عصر است 92
- فصل سوّم: در تعقیب مخصوص نماز ظهر است 92
- فصل پنجم: در بیان تعقیب مخصوص نماز خفتن است 93
- فصل ششم: در بیان سجده شکر است 93
- فصل هفتم: در بیان اذکاری است که در هنگام خواب باید خواند 97
- پی نوشت ها 100
و در حدیث دیگر فرمود: «هر که صلوات مرا فراموش کند راه بهشت را گم کرده است».(446)
و به سند معتبر از مالک جهنی منقول است که گفت: «من گلی به دست حضرت امام جعفر صادقعلیه السلام دادم، حضرت گرفتند و بو کردند و بر دیدههای خود گذاشتند و بعد از آن فرمودند: هر که گلی را بگیرد و بو کند و بر چشمانش گذارد و بگوید «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ»، هنوز آن گل را بر زمین نگذاشته که خدا او را بیامرزد».(447)
نجم سوّم: «در بیان سبب مستجاب نشدن بعضی از دعاها»
بدان که چون حق سبحانه و تعالی وعده فرموده است که دعای بندگان خود را مستجاب گرداند، البته خُلف در وعده الهی نمیباشد، پس این که دعاها اثر استجابتش ظاهر نمیشود به چند وجه جواب میتوان گفت:
وجه اول: آن که چون حق تعالی حکیم علیم است، کارهای او البته منوط به حکمت و مصلحت میباشد، پس وعده[ای که فرموده مشروط به حکمت است؛ یعنی اگر مصلحت شما باشد مستجاب میکنم، چنانچه اگر کریمی گوید: هر که از من چیزی میطلبد عطا میکنم، و شخصی بیاید و بگوید: افعی کشنده به دست من بده و یا زهر قاتلی را بده بخورم؛ و آن سائل ضرر آنها را نداند و دادن به او موجب هلاک او گردد، البته عطا نکردن در چنین حال به کرم انسب(448) است، بلکه عطا کردن جور است، و ظاهر است که اکثر آروزهای خلایق موجب ضرر ایشان است که نمیدانند و از روی جهالت سؤال مینمایند.
و حضرت امام زین العابدینعلیه السلام در دعای طلب حاجات صحیفه کامله به این معنی اشاره فرموده: «ای خداوندی که متبدّل نمیسازد حکمت او را، وسیلهها».(449)
اگر کسی گوید: هرگاه چنین باشد دعا چه فایده دارد؟ زیرا هر چه صلاح بندگان در آن است البته خدای تعالی به عمل میآورد.
در جواب میگویم: ممکن است که یک امری بدون دعا، مصلحت در عطای او نباشد و مصلحت مشروط به دعا باشد.
پس امور بر سه قسم است:
بعضی آن است که بدون دعا، مصلحت در عطای آن هست، آن را بدون دعا کرامت میفرماید.