حیات نیکان 22: آیت الله مرتضی بنی فضل صفحه 31

صفحه 31

ص:35

اینکه شیر مادر سیرش نمی کنه و علت ناآرامی هاش باید همین باشه. از دیشب تا حالا که شیر خشک خورده، هیچ گریه و ناآرامی خاصی نداشته؛ اما باز هم دکترش گفتند، برای اطمینان بیشتر بچه را امشب نگه می داریم.

میهمانی از جنس طلا

میهمانی از جنس طلا

شیخ مرتضی بعد از بدرقه شیخ حسن صانعی مشتاقانه به آشپزخانه که در گوشه راست حیاط بود رفت و به همسرش گفت: برای یه خبر خوش چقدر می دی؟ همسرش که در حال پاک کردن برنج بود و از شلوغی بچه ها حوصله اش سر رفته بود گفت: تا خبر چی باشه؟ و دست حمید را گرفت و گفت: حمید، دیگه با افخم برید توی اتاق و بازی کنید، اینجا هوا سرده، حوصله سرماخوردگی شما دو تا رو ندارم.

شیخ مرتضی در حالی که ذوق شیطنت بچه هایش را می کرد، گفت: خانم، نمی دونی می خوام چه خبری بهت بدم و گرنه اِنقدر بی حوصله نبودی، به نظرت بگم؟ یا بذارم چشم براهش باشی؟ و بعد سینی برنج را از دست او گرفت، برنج ها را در قابلمه ای ریخت و زیر شیر ظرفشویی شروع کرد به شستن آنها و با شوخی رو به همسرش گفت:

_ بگم یا نگم؟ نه، اصلاً نمی گم تا خانم بی حوصله ام توی خماری اش بمونه.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه