حیات نیکان 22: آیت الله مرتضی بنی فضل صفحه 35

صفحه 35

ص:39

نظر جسمانی بسیار ضعیف شده بودند و دکتر حمیدی اعتقادشان این بود که باید ایشان را از انواع ویروس ها دور نگه داشت، به ویژه ویروس سرماخوردگی، که برای ریه ها خطر جدی بود، بنابراین رفت و آمدها محدود شده بود و آیت الله بنی فضل بارها به فرزندانش گفته بود: «خانه برایم تبدیل به زندان شده» اما هیچ کاری از دست کسی برنمی آمد.

سعید بعد از چند روز به دیدار پدرش رفت.

_ سعید! بابا الان پنج روز هست که ندیدمت. به خدا دلم برات لک زده بود؛ بیا بالا تا پیشونیت رو ببوسم.

_ آقا سرما خوردم و الانم از بس دلم تنگ شده بود؛ گفتم بیام دورادور ببینمتون و برم. افخم ازم قول گرفته از پله های حیاط بالا نیام، فاصله منم از پنج متر کمتر نشه؛ هنوز ویروسش توی بدنمه؛ باید احتیاط کرد. شما بهترید که ان شاءالله؟

_ نه سعید جان، بهتری کجاست؟ الان یک ماهه که قم هستم و باید از روی پشت بام به حضرت معصومه علیها السلام سلام بدم. دلم پر زده برای حرم، دیشب خواب می دیدم با مادرم رفتیم مسجد جمکران.

_ ان شاءالله بهتر که شدی، خودم نوکرتم، همه جا می برمت. شما قول بده که خوب بشی.

_ قول من به چه درد می خوره؟ صلاح خدا هر چی باشه، راضی ام به رضای خدا. ولی سعی کنید بیشتر بیایید اینجا،

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه