ماه در فرات: نگرشی تحلیلی به زندگانی حضرت عباس علیه السلام صفحه 79

صفحه 79

ص:91

مشک هم اشک به بی دستی من می ریزد

بی سبب نیست اگر مشک من از آب تهی است

7. سوگواری ها

7. سوگواری ها

نسیم غربت، یال ذوالجناح را تکان می داد و حسین علیه السلام آرام آرام به خیمه گاه نزدیک می شد. سکینه سرآسیمه بیرون دوید و پرسید: «عمویم عباس کجاست؟»

امام علیه السلام آه سردی کشید و پاسخ داد: «عمویت کشته شد». صدای گریه و شیون اهل حرم سر به آسمان بر داشت و سوگواری از آن لحظه آغاز گردید. پس از واقعه عاشورا، وقتی کاروان را به طرف شهر کوفه و از آن جا به شام حرکت دادند، سر حضرت عباس علیه السلام را همراه دیگر سرها، بالای نیزه، با کاروان همراه کردند.(1)

سر حبیب بن مظاهر و حضرت عباس را نخست به گردن اسب آویخته بودند؛ اما در شام، سر عباس علیه السلام را پیشاپیش سرها بالای نیز می بردند.(2) هرگاه زنان و کودکان آن را می دیدند، داغشان تازه می شد و سوگواری می کردند. حضرت زینب علیهاالسلام در شام، مجلس سوگواری برپا کرد و هر روز از آن چه در کربلا گذشته بود، برای زنان شامی سخن می گفت و بر شهیدان، دسته جمعی می گریستند. سپس کاروان اسیران به سمت مدینه حرکت کرد، ولی سوگواری ها در مدینه، رنگ دیگری به خود گرفت. وقتی کاروان وارد شهر شد، بشیر مردم را از شهادت عاشوراییان با خبر ساخت و ام البنین علیه السلام به استقبال کاروانیان دوید. این بانوی بزرگ به جای این که از فرزندان خود


1- اعلام الوری، ص 148.
2- قصه کربلا، ص 484.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه