شمشیر سرخ، ایده سبز: بررسی شخصیت و انقلاب خونین مختار ثقفی صفحه 110

صفحه 110

ص:112

به خدا او بیش تر از آنچه به او نیاز دارم نیازمند من است.

عباس سرانجام مختار را راضی کرد تا شب هر دو به ملاقات ابن زبیر بروند. این بار ابن زبیر بیش از پیش از مختار پذیرایی نمود و او را گرامی داشت.

پس از احوال پرسی لحظاتی سکوت میان آن دو حکم فرما شد. گویا هر یک منتظر بودند تا دیگری آغازگر سخن باشد. سرانجام مختار لب به سخن گشود و پس از حمد و ثنای خدا خطاب به ابن زبیر گفت: نه پرگویی سزاوار است و نه کوتاهی در بیانِ آنچه لازم است گفته شود. من آمده ام تا با تو بیعت کنم، به این شرط که کارها را بدون مشورت من به پیش نبری و من جزو نخستین کسانی باشم که در نزد تو هستند و زمانی که به پیروزی رسیدی مهم ترین کارت را به من واگذاری. پذیرفتن این شرایط از سوی ابن زبیر معنایش این بود که او به هیچ کاری بدون موافقت مختار دست نزند و بدون رضایت او هیچ تصمیمی نگیرد. ابن زبیر که جز به عقیده و منافع خود به هیچ چیزی اهمیت نمی داد این پیشنهادها و شرایط همانند زنجیری بود که او را از تک تازی و لجام گسیختگی باز می داشت و مهاری بود که جلو خواسته های او را می گرفت.

مختار و رهبری ابن زبیر

مختار و رهبری ابن زبیر

آقای دکتر علی کربوتلی حسنی در کتاب مختار ثقفی علت آمدن مختار به نزد ابن زبیر را چنین تحلیل می کند:

«او [مختار] از ابن زبیر خواست برای خودش بیعت بگیرد [زیرا مختار] چنین استنباط نموده بود که وی یگانه کسی است [؟!] که می تواند جنبش شورشی را به ضد دولت اموی رهبری نماید.»(1)


1- مختار ثقفی، ص 74 .
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه