شمشیر سرخ، ایده سبز: بررسی شخصیت و انقلاب خونین مختار ثقفی صفحه 286

صفحه 286

ص:288

آن گاه نگاهی که حاکی از رضایت به عزم و توان مندی ابراهیم بود و گویای از امید به پیروزی او به چهره اش انداخت و شانه های ستبرش را با دست تکان داد و گفت:

آنچه را گفتم شنیدی؟

ابراهیم گفت: آری.

برای بار آخر ابراهیم را در آغوش کشید و گفت: خدا به همراهت.(1)

عهد شکنی عبیداللّه بن حرّ

عهد شکنی عبیداللّه بن حرّ

وقتی سپاه کوفه به تکریت رسید، ابراهیم، خراج آن منطقه را جمع آوری و میان سپاه تقسیم کرد؛ پنج هزار درهم از آن خراج را به عبیداللّه داد اما او آن را نپذیرفت و گفت:

تو به من پنج هزار درهم می دهی در حالی که برای خود دو برابر آن را برداشته ای، می پنداری پدرم «حرّ» از پدرت «مالک» کم تر بوده؟

ابراهیم گفت: نه به خدا قسم، من بیش تر ازآنچه به تو دادم چیزی بر نداشتم.

ابراهیم ازاین برخورد ناشایست عبیداللّه بن حرّ بسیار ناراحت شد؛ لذا پنج هزار درهم سهم خودش را نیز به او داد، امّا طمع عبیداللّه بن حرّ زیاد بود و او به سبب منش اشراف گونه اش از مختار و ابراهیم دل خوش نداشت، از این رو آن را بهانه ای برای شکستن بیعت و جدا شدن از مختار قرار داد و به ده هزار درهم نیز راضی نشد بلکه همراه با قبیله اش از سپاه ابراهیم جدا گردید.

عبیداللّه بن حرّ پس از این که از سپاه ابراهیم جدا شد همراه افراد


1- اقتباس از ماهیت قیام مختار، ص 519 .
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه