سیره اخلاقی علما صفحه 90

صفحه 90

ص:98

شود. ازاین رو، نزد من آمد و از من خواست در این راه کاری کنم، ولی من نپذیرفتم. تاجر بر خواسته اش پافشاری کرد و گفت: اگر کاری کنی که آقا این پارچه قبایی را بپذیرد، یک پارچه قبا نیز به شما می دهم. پارچه را از تاجر گرفتم و در گرمای هوا به خانه استاد رفتم. آقا در را به رویم گشود و چون مرا دید فرمود: چه شده است؟ گفتم: آقا مرد مؤمنی هدیه ای برایتان آورده است تا جامه ای برای خود بدوزید. آقا دگرگون شد و خشمگینانه فرمود: گمان می کردم در این هوای گرم آمده ای تا سؤالی علمی از من بپرسی یا یکی از مشکلات علمی ات را حل کنی، سپس در را بست و برگشت. من عرض کردم: آقا! عرض دیگری نیز دارم. آقا در را گشود و فرمود: چیست؟ عرض کردم: این مرد وعده داده است اگر شما پارچه را بپذیرید، پارچه ای قبایی نیز به من هدیه بدهد. راضی نشوید این فرصت را از دست بدهم. آقا خندید و فرمود: « فرزندم! درس بخوان و وقت خویش را در این کارها تلف نکن.» سپس پارچه را پذیرفت و فرمود: « به این شرط می پذیرم که دیگر از این کارها نکنی».(1)

خدمت گزاری

خدمت گزاری

از علامه آیت الله شیخ محمد حسین اصفهانی معروف به کمپانی پرسیدند: اگر به شما خبر دهند مرگ شما نزدیک است و تا پایان عمر شما فقط چند ساعت باقی مانده است، شما در این چند ساعت چه خواهید کرد؟ ایشان فرمود: « در درگاه منزل می نشینم تا خواسته های مردم را اجابت کنم، چه بسا نیازمندی بیاید تا حاجت او را برآورده سازم، گرچه به یک استخاره باشد».(2)


1- نک: عباس عبیری، دیدار با ابرار (وحید بهبهانی)، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1372، چ 1، صص98 و 99.
2- قصه ها و خاطره ها، ص112.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه