حدیث خوبان: (حکایت های اخلاقی و کرامات مشاهیر تخت فولاد اصفهان) صفحه 10

صفحه 10

1- 7. همان: به نقل از مصاحبه با مرحوم استاد شیخ رمضانعلی املایی، ص 6.

2- 8. همان: به نقل از مصاحبه با مرحوم آیهاللّه سید اسماعیل هاشمی، ص7.

بیرون از خانه بوده اند خانواده ایشان غذا نمی خورد یا کمتر می خورد و این باعث گردید که آقا ملتفت شده و بدین جهت شبها از منزل بیرون نمی رفتند.(1)

ملاقات در راه

یک وقتی، زمانی که آیت اللّه ارباب به طرف منزل برادرشان در حرکت بودند. یکی از آقایانی که الان در قید حیات است، آیت اللّه ارباب را دیده بود که با وجود کهولت سن و خمیدگی قامت، پیاده این مسیر را طی می کنند وی خطاب به آقای ارباب گفته بود آقا شما چرا سوار ماشین نمی شوید. آیت اللّه ارباب به ایشان فرمودند: آقا خدا

عمرتان بدهد، اگر سوار ماشین شده بودم حالا همدیگر را ملاقات نمی کردیم که سلامی به شما بکنم.(2)

حفظ نگاه

یک روزی آقایی آمد خدمت آقای ارباب و گفت می خواهم از آن منزلی که فعلاً ساکن هستم بروم بیرون لکن مادرم اجازه نمی دهد و علّتش آن است که در آن خانه برادرانم و همسرانشان ساکن هستند و چه بسا ممکن است چشمم به نامحرم بیفتد. ایشان فرمودند چشمتان به نامحرم نیفتد، من چهل سال این وضع برایم بود و چشمم به نامحرم نیفتاد، شما هم چشمتان به نامحرم نیفتد سعی کنید با مادرتان همراهی کنید.(3)

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه