حدیث خوبان: (حکایت های اخلاقی و کرامات مشاهیر تخت فولاد اصفهان) صفحه 179

صفحه 179

1- 215. ناجی اصفهانی: مجموعه آثار حکیم صهبا، ص 111 - 110.

2- 216. عالم فاضل زاهد میر محمدرضا بهشتی، اولین فرد مشهور این سلسله، و از شاگردان مرحوم ملّا اسماعیل خواجویی، گفته شده که افغانها با آن همه سفاکی و بی باکی و قتل و غارت که حتی از کشتن علماء بزرگ هم باکی به خود راه نمی دادند نسبت به این بزرگوار رعایت کمال احترام را می نمودند. در روز جمعه سوم جمادی الاولی 1195ق. فوت و پیکرش را در قبرستان پشت مصلی تخت فولاد به خاک سپردند.

از روزها که ایشان خوابیده بودند شخصی مبلغی قابل توجه آورده و علیرغم اصرار او زوجه آقا از پذیرش آن خودداری نموده و می گویند بعداً بیائید تا خود آقا بیدار شده از شما بپذیرند و آن مرد می رود. ناگهان آقا از خواب با حالتی متوحش بیدار شده عیال از ایشان علت را جویا می شود، می فرماید در خواب منزل خود را در بهشت دیدم باغستانی و قصری که نمی توانم توصیف کنم و در دنیا چنین ندیده بودم شخصی پیدا شد از صاحب باغ و قصر جویا شدم گفت این منزل شماست از پله های قصر بالا رفتم متوجه شدم کیسه ای افتاده برداشتم و درب آنرا باز نموده دیدم پر از مار و عقرب است وحشت کرده از خواب بیدار شدم همسرشان آمدن آن شخص و پولهائی که آورده بود و رد کردن او را بیان می کند آقا می فرمایند چه خوب شد نگرفتید اگر قبول کرده بودی من گرفتار می شدم.(1)

مشاهده اعمال مجسم

روزی علّامه شیخ بهایی برای دیدن عارفی گمنام به قبرستان تخت فولاد در اصفهان که مأوای آن عارف بود وارد شد.

آن عارف به شیخ گفت: من در این قبرستان امر غریبی مشاهده کردم و آن این است که:

گروهی جنازه ای آورده و در این قبرستان دفن کردند. چون ساعتی گذشت، بوی خوشی شنیدم که از بوهای این عالم نبود. متحیر ماندم به اطراف خود نظر کردم که ببینم این بوی خوش از کجاست. ناگاه دیدم جوان خوش صورتی در لباس پادشاهی نزد آن قبر می رود. پس رفت و به آن قبر رسید، تعجب من زیاد شد چون نزدیک آن قبر رسید، ناپدید شد گویا داخل آن قبر شد.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه