حدیث خوبان: (حکایت های اخلاقی و کرامات مشاهیر تخت فولاد اصفهان) صفحه 237

صفحه 237

1- 229. بنی لوحی: خورشید شلمچه، ص66.

دست نزدیک آمدند و دیگر کاری از دست سردار بر نمی آمد، نزدیک و نزدیک تر که شدند، ناگهان یکی از آنها که به نظر رئیس شان بود و صورتش را پوشانده بود، اسلحه را کنار گذاشت و به طرف شهید خرّازی آمد و او را بغل کرد و بوسید! سپس صورتش را باز کرد؛ پدر همان بچه بود!... مرد گفت با رفتار آن روزت مرا شیفته خود کردی، الان متوجه شدم که هر چند ما شما را دشمن خود می دانیم ولی حق با

شماست و ما تا به حال در اشتباه بودیم. با کمال میل تسلیم شد و بعد جزو یکی از نیروهای خوب و وفادار شهید خرّازی گردید.

خنده گل

حسین آقا تأکید داشت که نیروهای لشگر با احترام به یکدیگر برخورد کنند. خودشان همیشه پیش سلام بود. می گفت طبق روایات، سلام هفتاد ثواب دارد که شصت و نه ثواب آن متعلق به سلام کننده است. مؤمن باید زرنگ باشد و... خلاصه پیش سلام بود. همین طور که سرش زیر بود و حرکت می کرد زیر چشمی نگاه می کرد و با لبخند قشنگی، طرف مقابل را در سلام کردن پشت سر می گذاشت.

کلمه برادر، در جبهه مرسوم بود، برادر سلام، برادر چطوری، برادر لبخند بزن.

حسین با برخوردهای خوب و سازنده، سهم بزرگی در گسترش چنین فرهنگی داشت.

او با لبخندی که همیشه بر لب داشت، خیلی دوست داشتنی بود.(1)

راضی کردن دل ولایت

مقام معظم رهبری حضرت آیت اللّه العظمی خامنه ای می فرمایند: «شهید

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه