حدیث خوبان: (حکایت های اخلاقی و کرامات مشاهیر تخت فولاد اصفهان) صفحه 247

صفحه 247

1- 241. سردار رشید و جانباز سپاه اسلام، فرزند مرحوم حجهالاسلام والمسلمین حاج شیخ علی حبیب اللهی، دلاور شهیدی که از بدو ورود به جبهه های نور، از اوایل جنگ تحمیلی، تا آخرین لحظه هایی که به لقاءاللّه پیوست با رشادت، ایثار و فداکاری، جسارت و شجاعت مثال زدنی و با اعمال مدیریت نظامی خود در رده های مختلف سازمان رزم، نیروهای بسیج و سپاه را فرماندهی کرد و در 61/11/18ش. به درجه رفیع شهادت رسید و جزو شهدای جاویدالاثر قرار گرفت.

2- 242. آستانه: عاشق صادق، ص120.

غروب به منطقه رسیدیم. نه آب بود نه جای استراحت. به هر حال، پس از مقداری تأمل، نماز جماعت خواندیم و برای خواب، قرار شد نگهبانی دهیم. همان شب، حاج رضا به فکر مشکلات عملیات و آب بود و محلی مناسب برای کارهای عملیات. هوا هم سرد بود. نیمه شب بود، دیدم حاجی به جای خلوتی در بین تپه ها رفت و نماز شبش را خواند. این از عرفان حاج رضا بود و گرنه کسی که عرفان نداشته باشد، از جبهه می ترسد، ایشان ترس نداشت و هیچ گاه هم در مقابل گلوله ها سر خم نکرد.(1)

به شوق وصال

آشنایی ما با حاج رضا حبیب اللهی، از گردان مسلم بود. آموزش این گردان به عهده ما و شهید «کردآبادی» بود. در این گردان، حاج رضا حبیب اللهی شاخص بود و جسارت و شجاعت وی جلب توجه می کرد. این مرد در عملیاتها، برای سختترین شرایط و دشواریها، تنها داوطلب می شد تا کار را حل کند. حاج رضا معمولاً برای نماز شب بیدار می شد و در گوشه ای، مشغول عبادت و گریه بود. در عملیات والفجر مقدماتی، به اتفاق ایشان در منطقه درگیری بودیم. وقتی در خط بودیم، وضعیت منطقه خیلی وخیم بود و شهید خرازی ما را به عقب برگرداند؛ ولی حاج رضا در منطقه ماند تا به شهادت رسید.(2)

عبادت و ایثار

در دوره آموزشی که در پادگان »15 خرداد» بودیم، حاج رضا حبیب اللهی به من

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه