حدیث خوبان: (حکایت های اخلاقی و کرامات مشاهیر تخت فولاد اصفهان) صفحه 309

صفحه 309

1- 315. مقدادی: نشان از بی نشانها، ج1، ص42 - 41.

طبابت به امر استاد

می گویند شخصی بنام سید محمد از اهالی سده اصفهان که از شاگردان و مریدان عارف کامل مرحوم آخوند ملّا حسن نائینی بود از استاد سئوال می کند «چه شغلی را انتخاب کنم» مرحوم آخوند می گوید: «برو طبابت کن» سید محمد علی می گوید: «من از این فن اطلاعی ندارم چطور ممکن است بی مقدمه تحصیل طب به این کار اقدام کنم؟» باز آخوند می فرماید: به شما گفتم برو طبابت کن. و چون در طریقه، مراد و مریدی اطاعت مراد واجب است ولو به ضرر مرید باشد، سید محمد علی قبول کرده به سده می رود و مشغول طبابت می شود مردم به سید مذکور مراجعه کرده او هم دستورات و نسخه هائی می دهد و اغلب بیماران بهبود یافته و در اندک مدت اشتهار یافته و از شهر اصفهان و نواحی دیگر به وی مراجعاتی می گردد مرحوم سید محمدعلی تا اواخر عمر همواره متذکر این مطلب بود که من تحصیل پزشکی نکرده ام و فقط از برکت انفاس مرحوم آخوند ملّا حسن به این کار توفیق یافته ام.(1)

ترک وسواس

از مرحوم امام جمعه متوفی به سال 1324ه .ق. نقل شده که من به وسواس مبتلا بودم و تمام اثاثه و لوازم خود را نجس می دانستم و از این مسئله بسیار در زحمت بودم روزی مرحوم آخوند ملّا حسن نائینی در سر حوض مدرسه نیم آورد محل تدریس و اقامت خود ایستاده بود و کارهای وسواس مرا مشاهده می کرد همان روز یا روز دیگر مرا در پشت بام مدرسه به لهجه و اصطلاح رعایای نائینی که به مالک آقا یا ارباب می گویند صدا زد و فرمود: «ارباب اینها چیزی درش نیست و

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه