ریاض العلماء و حیاض الفضلاء صفحه 109

صفحه 109

الدین احمد، امیر قمرالدین محمد وامیر ابو الحامد. این عده برادران در پیشگاه شاه تهماسب صفوی «اناراللّه برهانه» در کمال عظمت و جلالت بودند تا این که بر اثر بی تجربگی در امور دنیا، انقلاب حالی برای آنان به وجود آمد. با آن که شاه تهماسب، هرگاه به تبریز می رفت، برای دیدار آنان به اسکو رهسپار می شد و به خانه های ایشان وارد می شد و از آنها دلجویی می نمود.

ابوالقاسم بن سهل واسطی عدل

وی، از معاصران نجاشی و شیخ طوسی وامثال ایشان است ونجاشی در ضمن ترجمه حال عبداللّه بن ابو زید انباری به نام وی اشاره کرده است.(1)

ابوالقاسم دعبلی

ابوالقاسم، اسماعیل بن علی بن علی بن رزین بن عثمان بن عبدالرحمن بن عبداللّه بن بدیل بن ورقاء خزاعی دعبلی. وی، از نوادگان دعبل خزاعی شاعر مشهور است و از حفّار، استادِ شیخ طوسی، روایت می کند. گاهی هم از او به دعبلی تعبیر می نمایند (یعنی

بدون ابوالقاسم).

ابوالقاسم فندرسکی موسوی حسینی

(سید امیر -) حکیم فاضل فیلسوف و صوفی بنام است. در علوم عقلی و ریاضی، مهارت فراوان داشت و در علوم شرعی وعربی که رشته معلوماتش نبود، کم بضاعت بود. وی در روزگار شاه عباس کبیر و شاه صفی می زیست و از هر نظر مورد تمجید و احترام ایشان قرار گرفته بود. میر مبرور علاقه زیادی به مسافرت به هندوستان داشت و در آن دیار هم مورد علاقه همگان حتی سلاطین آن سرزمین، واقع شده بود.(2)


1- آن جا که نجاشی ذیل ترجمه عبیداللّه بن ابوزید نوشته است: ابوالقاسم بن سهل واسطی عدل می گوید: مردی را ندیده ام که در عبادت، زهد، پاکیزگی در لباس و علاقه مندی به خلوت از وی برتر باشد.
2- میر مبرور در اوقاتی که به سیاحت هندوستان می پرداخت، برخوردها وگزارشهایی دارد ازجمله رفتن اوبه بتخانه و گفتگو با بت پرستان است که مرحوم ملا احمد نراقی در خزائن و در طاقدیس به تفصیل ایراد کرده و خلاصه آن این است: میر مبرور در سیاحت بلاد هند به یکی از شهرها وارد شد که بتخانه عظیمی با همه گونه شکوه مندی ترتیب یافته بود.در یکی از روزها به تماشای آن بت خانه رفت. بت پرستان گرد او را گرفتند. از هر در سخن به میان آمد. یکی از آن ها گفت بیش از دو هزار سال است این بت خانه بنیان شده و تا به حال اندک خللی در آن راه پیدا نکرده است و حال آن که از بنیان مسجد مسلمانان بیش از پنجاه و شصت سال نمی گذرد که ویران می شود و یا نیازمند به تعمیر است و این خود دلیلی بر بی اساسی آئین اسلام است و هرگاه آئین راستینی بود باید مانند بتخانه ها سالها باقی بماند و ویران نشود. میر گفت علت خرابی و شکاف خوردگی مساجد ما برای آن است که نامهایی در آنها به زبان می آید که اگر بر کوهها بخوانند از هم می پاشد تاچه رسد به سنگ و خاک که اصولاً تاب تحمل آن را ندارد. آیا هیچ گاه اتفاق افتاده در بتخانه شما نام خدا برده شود و یا عابدی سجاده عبادتش را آن جا پهن کند و هرگاه اللّه اکبری در این بتخانه بلند شود بت و بتخانه از هم فرو خواهد ریخت. برهمن گفت: اکنون تو همان کلمه را به هر گونه که می خواهی به زبان بیاور تا آزمایش کنیم. میر گفت: وعده به فردا. میر به خانه رفت و با خدا به راز ونیاز پرداخت.این پیش آمد و وعده میر به گوش همگان رسید. فردا گروه بسیاری از هر دسته در آن اجتماع کردند. میر وارد شد بر بالای بام بتخانه رفت، اذان گفت، پایین آمد، وارد بتخانه شد، و اللّه اکبر نماز گفت هنوز شروع به نماز نکرده از بتخانه بیرون رفت بتخانه در هم فرو ریخت و بتها سرنگون شدند - م.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه