مهتاب اهل بیت علیها السلام: سیری در زندگی کریمه اهل بیت، حضرت معصومه علیها السلام صفحه 108

صفحه 108

آمدی و درخت ها بوی بهار گرفتند.

آمدی تا دل تنگی های گونه گونه این مردم صبور، هوای آرامش بگیرد؛

آرامش آفتابی قم.

ستاره سپیدپوش خانه خورشید، بهانه بی بدیل گریستن! آمدنت را با گُلاب و اشک، آمدنت را با ستاره و لبخند، آمدنت را با تمام درختان به پیشواز خواهیم آمد.

تو آمدی تا...(1)

«السلام علیک یا فاطمه المعصومه»

بوی غروب، تمام خاک را فرا گرفته است. چراغ یادت، آرام آرام در من پر نورتر می شود. فوج فوج کبوتر، آهنگ خاک کرده اند. کویر به وجد آمده است و خاک به هیجان. کاروان نزدیک تر می شود، بوی بهشت می تراود از همه سو.

خورشید، در شب هنگام این خاک، به طلوع ایستاده است.

می آید؛ بانوی اختران فروزان و روشنایِ بی غروب.

می آید و ردّ گام هایش، کویر را بیدار می کند تا این تکه از خاک، خواب بهشت ببیند، تا سایه مهربانی اش، هوای این شهر فراموش شده را معطر کند.

از ردّ گام هایش خورشید می تپد مرا باکی از فرو ریختن در پیشگاهت نیست، بانو!

کجای غربتِ جهان ایستاده ام با تو؟


1- . حمیده رضایی.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه