مهتاب اهل بیت علیها السلام: سیری در زندگی کریمه اهل بیت، حضرت معصومه علیها السلام صفحه 120

صفحه 120

مهربان تر از آفتاب

-1

من دیدم از همان سر صبح صادق، عطر غریب یاس و صدای بال کبوتر می آید.

انگار شهر پر شده باشد از گفت وگوی آب و آیینه!

پس بگو ؛ قرار بود که تو بیایی و... من نمی دانستم من دیدم از خم جاده ای دور، آوای آشنای کسی می آید که از جنس باران، نگاهمان می کند و به طعم غروب، می گرید. پس بگو؛ تو آن مسافر مهربان بودی و... من نمی دانستم! من دیدم به نوازش دستانت، بابونه های عقیم شهرمان گل دادند و سقف خانه ها پر شد از یاکریم هایی که به دعای تو پر گشودند؛ پس بگو؛ شوق آمدن تو بود که ناگهان، این همه ستاره به دامان شهر ریخته شد و من نمی دانستم! حالا که آمدی، دست کم به اندازه دل تنگی های نرگس چشمانمان بمان!

نگذار که رویای رو به دریایمان بر باد رود و آواز جوانه زدن در حنجره باغ آرزویمان بخشکد! نگو که وقت رفتن است و هوای دل، بارانی؛ ما که هنوز نشانی آن مزار بی ستاره را نپرسیدیم و دست هایمان به عطر گل های محمدی پرپر درنگاهت عطرآگین نشده است؟ حیف است آن همه مهربانی که در جست وجویش بودیم، درحسرت کوچه ها از دست برود.

ای زلال تر از نسیم، لطیف تر از باران و مهربان تر از آفتاب!

همین جا بمان؛ شاید آن مسافر غریبت که بغض همه پرندگان کوچ کرده


1- . نزهت بادی.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه