مهتاب اهل بیت علیها السلام: سیری در زندگی کریمه اهل بیت، حضرت معصومه علیها السلام صفحه 170

صفحه 170

ملایک، سیاه پوش تواند. از منازل خاک پر کشیده ای و آرام، بر شانه های افلاک می گذری.

بانو! چراغِ نیمه شب های تاریک این دریا، چشم های مهربان شماست. این شهر، روبه رویت زانو زده است. این شهر، نبودنت را تاب نمی آورد و بر سینه می کوبد. این شهر، عزادار توست.

گذشته ای و تمام روزنه ها، غمگین از دست دادن تواند. قدم هایت بر دیده کهکشان هاست.

بانو! لطفت، ذهن آشفته این دیار را سامان بخشید.

دستم را به ضریحت دخیل بسته ام. دنبال حقیقتی می گردم که در چشم هایت می جوشید.

رفته ای و بهار را با خود برده ای.

رفته ای و طعم تلخ اندوه، رهایم نمی کند.

رفته ای و گوشه ای نیست، مگر حرم ات تا سر در گریبان، اندوهم را های های اشک بریزم.

اینجا قم است یا مدینه!

-1

می دانستم فصل خوش بختی کبوتران شهر، طولانی نیست؛ آن گاه که در هوای آشنای مهربانی ات بال می زدند و از کرامت دستان تو، آب و دانه می ستاندند.


1- . خدیجه پنجی.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه