شرح اسم : زندگی نامه آیت الله سیدعلی حسینی خامنه ای (1357ش - 1318ش) صفحه 167

صفحه 167

حلول ماه مبارک خود را به زاهدان می رساند. آقای کفعمی از حضور واعظی از مشهد آمده هم خبر داد؛ کسی که آقای خامنه ای او را می شناخت. با شنیدن نامش غافلگیر شد. او از آخوندهای همْ سوی حکومت بود. به یاد آورد وقتی در دبستان تحصیل می کرد، شیخ، منبری موفقی بود، اما بعدها همواره مخالفان حکومت را نکوهش می کرد. در نخستین ملاقات، برخورد سردی با او کرد، آن قدر سرد که تعجب آقای کفعمی را برانگیخت. بعد از آن برخورد «آقای کفعمی به من گفت که چگونه تحت فشار برخی از پیروانش که با دستگاه حاکم در ارتباط بودند، مجبور شده است آن شیخ را پس از آمدن به زاهدان به مسجد خود دعوت نماید.»

به درخواست آقای کفعمی در خانه او ساکن شد. آنجا بود که فهمید او دو همسر دارد، و هر همسر خانه ای مخصوص، در همسایگی هم؛ هر دو خانه نیز شبیه هم. آقای کفعمی با تساوی و انصاف نسبت به همسران خود رفتار می کرد. هر روز سر ساعت معینی به خانه اول می رفت و سر ساعت مشخصی از آن خارج می شد و به خانه دوم وارد می شد. این توجه یکسان، چه بسا، موجب شده بود که خداوند هم فرزندان یکسانی از هر دو همسر به او بدهد. وی از همسر اول خود چهار پسر و سه دختر، و از همسر دوم نیز چهار پسر و سه دختر داشت. اسم یکی از خانه ها اُم هاشم (پسر بزرگ یک همسر) و خانه دیگر اَُم قاسم (پسر بزرگ همسر دیگر) بود. «ما هم ساکنین خانه اول را عشیره هاشم و ساکنین خانه دوم را عشیره قاسم نامیده بودیم.»(1)

برنامه ریزی کرده بود تا روزهای منتهی به نوزدهم ماه رمضان سخنرانیهایش رنگ و لعاب سیاسی کمتری داشته باشد و حرف های مگو را در آستانه سالگرد شهادت حضرت علی(ع) بزند. طبق قرار، یک روز او در مسجد جامع سخن می راند و یک روز آن شیخ از مشهد آمده.

شهر سوخته

مشاهدات او از اوضاع اجتماعی زاهدان، عنان از کَفَش ربود. ششم بهمن آن سال اولین سالگرد رفراندم لوایح شش گانه بود. مسئولان استان حواله های نان در اختیار آقای


1- همان، ص 10.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه