شرح اسم : زندگی نامه آیت الله سیدعلی حسینی خامنه ای (1357ش - 1318ش) صفحه 351

صفحه 351

زندان چهارم

اقدام ناکام ساواک

روزهای آخر شهریور 1349 بود. چند روزی از کشتار فلسطینی ها در اردن (سپتامبر سیاه) نمی گذشت. دستگاه تبلیغاتی محمدرضا پهلوی، رفیق سیاسی ملک حسین و اردن، اخبار حادثه را یک طرفه و جانب دارانه در رسانه های ایران منتشر می کرد. آقای خامنه ای برای اطلاع از خبرهای درست چاره ای جز پناه بردن به رادیوهای خارجی نداشت. صدای فلسطین را گرفته بود و به پیام یاسرعرفات که خطاب به کنفرانس سران عرب در قاهره خوانده می شد، گوش می کرد. می شنید و می نوشت. غرق در پیام رهبر فلسطینی ها بود که برادرش سیدهادی، سراسیمه وارد شد و پرسید: این جا نشسته ای؟ گفت: پس کجا باید بنشینم. پرسید: مگر تو را دستگیر نکرده اند؟ گفت: می بینی که روبه رویت نشسته ام. سیدهادی نشست، نفسی تازه کرد و ادامه داد که فلان کس در مسجد گوهرشاد خبر می دهد که سیدعلی خامنه ای را گرفته اند. نگران شد، اما اهمیت چندانی نداد.

فردای آن روز طبق معمول به خانه پدر رفت، تا ضمن مباحثه درباره مسائل فقهی، او را نیز از تنهایی به در آورد. نشسته بودند که زنگ در به صدا درآمد. بانو خدیجه رفت در را باز کند. لحظاتی بعد، نگران برگشت و گفت که دو ساواکی [احتمالاً مأمور شهربانی] سراغت را می گیرند. پرسید: چه جواب دادید؟ مادر گفت: جواب دادم که اینجا نیست. گفت: چرا دروغ گفتی مادر؟ بانو خدیجه هم پاسخ داد که این ساواکی ها

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه