شرح اسم : زندگی نامه آیت الله سیدعلی حسینی خامنه ای (1357ش - 1318ش) صفحه 594

صفحه 594

سیل ایرانشهر

ایرانشهر گرمترین روزها و شبهایش را می گذراند. درجه حرارت در روزها به 63 درجه سانتی گراد در زیر آفتاب و به 54 درجه سانتی گراد در سایه می رسید. بیرون آمدن از زیر سقف و قدم گذاشتن زیر نیزه های تیز آفتاب، اگر ممکن می نمود، بسیار تاب فرسا بود. «مشکل ترین کار برای ما رفتن به مستراح در وسط روز بود. مستراح در آن سوی حیاط خانه بود و برای رسیدن به آن فاصله ای حدود 20 متر را طی می کردیم. گرمای آفتاب طاقت فرسا بود. صورت را می سوزاند و پوست بدن را می آزرد. تمام روز هوا گرم بود، فقط ساعت 10 شب نسیم لطیفی احساس می شد، کم کم گسترش می یافت و هوا را دلپذیر می کرد، اما زمین همچنان سوزان و ملتهب می ماند، طوری که خوابیدن روی آن حتی با استفاده از تشک بسیار دشوار بود.»

آن روز، یکشنبه، یازدهم تیرماه 1357 بود. عصر هنگام، هوا با روزهای دیگر فرق داشت. ابر تیره ای خود را به آسمان ایرانشهر رساند و برابر تابش خورشید ایستاد. نسیم لطیفی وزیدن گرفت. چنین پدیده ای در آن روزها رخ نمی داد. باران، نرم و حزین فرود آمد. غروب، هوا بسیار دلپذیر شد. مردم ایرانشهر که گرما را غایب دیدند، به خیابان ها آمدند تا در میان طبیعت غریب آن ساعت حاضر باشند. شب بیست وهفتم رجب 1398 بود و گروه هایی برای شرکت در جشن بعثت پیامبر اسلام(ص) راهی مسجد آل رسول بودند. استقبال از جشن چشمگیر بود. پهنای آن مسجد بزرگ، صحن داخلی، ایوان های اطراف و صحن بیرونی آکنده از آحاد ایرانشهری گردید. نماز مغرب به امامت آقای خامنه ای آغاز شد. «در رکعت دوم نماز بودم که ناگهان صدای غریبی شبیه به صدای گاری ای که مقدار زیادی شاخه های درخت خرما را با خود می برد و بخش زیادی از آنها به روی زمین کشیده می شود، شنیده شد.» صدا تمام نشد. نه از گاری خبری بود و نه از بافه های سرفروافتاده

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه