- مقدمه حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(دام ظله) 1
- مقدمه 12
- واژه شناسی ایمان 13
- ایمان در اصطلاح 15
- خوارج؛ تلازم ایمان و عمل 16
- مرجئه؛ ایمان بدون عمل 18
- معتزله؛ منزله بین المنزلتین 19
- ایمان در اندیشه ی اسلامی 21
- فِرق کلامی اهل سنت و مفهوم ایمان 25
- اشاعره 25
- ماتریدیه 27
- مقدمه 29
- رابطه ی ایمان و عمل 30
- گستره ی عمل 30
- مراتب و درجات ایمان 31
- عمل بدون ایمان 35
- عمل مقتضای ایمان 36
- رابطه ی اسلام و ایمان 41
- متعلقات ایمان 44
- پیامبران و رسالت آن ها 45
- غیب 47
- معاد 48
- مقدمه 51
- کفر در لغت 52
- مفهوم کفر 52
- کفر در اصطلاح 53
- متعلقات کفر 54
- اقسام کفر 55
- سطوح کفر 56
- مراتب کفر 58
- فتنه ی تکفیر 59
- فرجام کافران 59
- حرمت انسان و مسلمان در اندیشه ی اسلامی 60
- اندیشمندان اسلامی و مسأله ی تکفیر 63
- شیعه و مسأله ی امامت 68
- مقدمه 71
- ابن تیمیه و اندیشه ی ضد تکفیری 73
- ابن تیمیه و تکفیر 73
- ابن تیمیه و تکفیر مسلمانان 78
- مقدمه 85
- محمد بن عبدالوهاب و اندیشه تکفیر 86
- محمد بن عبدالوهاب و تکفیر مسلمانان 90
- فتنه ی تکفیر، میراث محمد بن عبدالوهاب 96
- مقدمه 101
- وهابیت و اهل سنت و جماعت 103
- وهابیت معاصر و شیعه 109
- فرق اسلامی و وهابیت تکفیری 111
- محمد بن عبدالوهاب از چشم برادر 114
- وهابیان، خوارج معاصر 115
کسانی که کفر ورزیدند، اعمالشان مانند سرابی در بیابانی است که فرد تشنه، آن را آب می پندارد؛ تا نزد آن آمد و آن را چیزی نیافت و خدا را نزد آن یافت؛ پس حسابش را پرداخت.
(مَثَلُ الَّذینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ اَعْمالُهُمْ کَرَماد اشتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فی یَوم عاصِف لا یَقْدِرُونَ مِمّا کَسَبُوا عَلی شَیْء)؛(1)
حکایت اعمال کسانی که به پروردگارشان کفر ورزیدند، حکایت خاکستری است که در روزی طوفانی، باد آن را پراکنده سازد. از آن چه فراهم کرده اند، بر هیچ یک قدرت ندارند.
(وَ قَدِمْنا اِلی ما عَمِلُوا مِنْ عَمَل فَجَعَلْناهُ هَباءاً مَنْثُوراً)؛(2)
و آمدیم به سوی هر عملی که انجام داده اند و آن را غباری پراکنده ساختیم.
آیات یادشده به خوبی نشانگر این واقعیتند که عمل بدون ایمان، ارزشی ندارد و نقطه ی آغازین حرکت به سوی خدا، ایمان مرکّب از اقرار به زبان و تصدیق به قلب است؛ و سپس اعمال، مراتب کمال را برای انسان فراهم می کند.
عمل مقتضای ایمان
با توجه به آن چه گفته شد، رابطه ی ایمان و عمل کاملاً مشخص می شود؛ بدین معنی که نقش عمل در ایمان، رقم زدن درجات و مراتب آن است. به عبارت دیگر، ایمان درحالی که با اقرار و
تصدیق در وجود آدمی شکل می گیرد، جز هنگامی که مقرون به عمل باشد، رشد و تعالی نمی یابد و انسان را به مراحل کمال نمی رساند؛ پس عمل، نه عین ایمان، بلکه مقتضای آن است. ازسوی دیگر، عمل بدون ایمان نیز ارزشی ندارد؛ زیرا ایمان ریشه و جهت دهنده به عمل است و صلاح و شایستگی و حُسن فاعلی فعل بستگی به آن دارد. اگر عملی بدون ایمان به خدا انجام شود، در سعادت حقیقی انسان تأثیر نخواهد داشت؛ گرچه کردار نیکویی بوده و منافع بسیاری در دنیا برای فرد یا دیگران داشته باشد.
1- . ابراهیم، آیه 18.
2- . فرقان، آیه 23.