مصائب حضرت زینب علیهاالسلام صفحه 189

صفحه 189

ماتَتْ رِجالی وَاَفْنَی الدَّهْرُ ساداتی

وَزادَنی حَسَراتٌ بَعْدَ لَوْعاتی

صالوا اللِّئام عَلَیْنا بَعْدَ ما عَمِلُوا

اِنّا بَناتُ رَسُولِ بالهدایات

یُسَیِّرونا عَلَی الاَْقْتابِ عارِیَه

کَاَنَّنا بَیْنَهُمْ بَعْضُ الْغَنیماتِ

یُعْزَزُ عَلَیْکَ رَسُولُ اللّه ما صَنَعُوا

بِاَهْلِ بَیْتِکَ یا خَیْرَ البَریاتِ

کَفَرْتُمُوا بِرَسُولِ اللّه وَیْلَکُمْ

اَهْدیکُمْ مِنْ سُلُوکِ فِی الضلالاتِ(1)

روزگار بزرگان مرا از دستم گرفت و حسرت و سوختن دل مرا زیاد کرد.

مردم پستی که می دانستند ما دختران پیامبر هدایتیم. بر ما حمله

کردند، و ما را مانند کالا بر شترها حمل کردند.

ای پیامبر! بسیار بر تو سخت گذشته است، وقتی که مطّلع شدی، اینگونه

با اهل بیت علیهم السلام رفتار کردند.

مقام و حرمت پیامبری که شما را هدایت کرد، کفران کردید، پس وای بر حال شما.

تِکریت

شهر تکریت آن روز یهودی نشین بود، وقتی اهل بیت علیهم السلام نزدیک آن رسیدند، مأموران اموی نامه ای به والی تکریت نوشتند که از آنها استقبال کنند، امّا وقتی آنان دروازه شهر را زینت کردند و طبل و شیپورها را به نشانه شادی و سرور به صدا درآوردند، متوجه شدند که آن مرد خارجی که بر یزید خروج کرده، فرزند پیامبر آخرالزمان است، به همین جهت مردم آن شهر ناقوسهای کلیسا را به علامت عزاداری و سوگواری، به صدا درآوردند، جشن

خود را به عزا تبدیل نمودند و شعار دادند: ما از آن مردمی که پسر دختر پیامبر خود را کشته اند بیزاریم، آن وقت مأموران، اهل بیت علیهم السلام را از شهر بدون توقف عبور دادند.(2)


1- . مقتل ابی مخنف، ص110.
2- . زینب قهرمان، دختر علی علیه السلام، ص274 به نقل از مقتل ابی مخنف، ص114.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه