نیم قرن تدریس و تبلیغ حجت الاسلام والمسلمین محسن قرائتی صفحه 21

صفحه 21

یکی یکی در خانه های همسایه را زدم، وگفتم بچه هایتان را به کلاسم بفرستید. بعد اصول دین را یاد می دادم و برای آنها قصه می گفتم و هر بار با چیزی؛ مثل پرتقال، گز، شربت یا . . . پذیرائی می کردم. (1)یا این که قبل از انقلاب، زمانی آیت الله مشکینی (ره) به یکی از علمای شهری نامه ای داد که: «این آقای قرائتی است و جوانها را دعوت کن تا به کلاس ایشان بیایند و او صحبت بکند.: آن عالم فرمود که: «من از کجا بدانم که این نامه را آیت الله مشکینی داده است؟!» گفتم: اگر شک داری بده به من! نامه را گرفتم و خودم به خیابان و بازار رفتم و به جوانها گفتم فردا به فلان مسجد بیایید و برنامه ای ببینید. خودم جوانها را دعوت کردم و تخته سیاهی هم گرفتم و خودم کارها را انجام دادم. بعد، جلسه درس ما گل کرد وهفته های بعد خیلی شلوغ شد.»(2)

9. خرق عادت های به جا و به موقع

از کارهای شیرین حاج آقای قرائتی، خرق عادت های به جا و نادیده گرفتن برخی مقرارت دست و پا گیر وغیر لازم یا عادت های بدون مبناست. خرق عادت های ایشان، مصادیق فراوانی دارد که هر کس مقداری با ایشان باشد، متوجه این روحیه خط شکنانه حاج آقا می شود.

ایشان در عرصه تبلیغ، مقیّد به روشهای موجود نشد؛ خنده را در کنار گریه به کار گرفت؛ به جای منبر با تخته سیاه کار را انجام داد؛ ودر ابتدای کار موقع نداشتن تخته سیاه از مقوا به عنوان تابلو استفاده می کرد یا وقتی تخته پاک کن نداشت با جوراب تخته را پاک می کرد. اطلاعیه درسهای خود را خودش به تابلو می زد. به جای حرف زدن های رسمی و خطابی، به صورت معمولی، عادی

و عامیانه با مردم صحبت کرد؛ خود دعوتی را روش خود قرار داد و در خانه منتظر دعوت نبود. به بچه ها و نوجوانان توجه کرد و علیرغم همه طعنه ها وسفارش به مشی متعارف در عرصه تبلیغ، خود را به عنوان آخوند اطفال مطرح کرد. در تبلیغ مقید به زمان(ایام


1- . برنامه درسهایی از قرآن، 11/ 11/ 63.
2- . برنامه درسهایی از قرآن، 18/ 07/ 84.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه