فلش کارت افلاکیان خاکی صفحه 1

صفحه 1

اشاره

آخرِ مهربانی

زانوهای او همیشه خاکی بود، همیشۀ خدا. روزی راز این زانوهای خاکی را از سیدمجتبی پرسیدم. چیزی نگفت. اصرار هم که کردم، فایده نداشت. مجبور شدم خودم تحقیق کنم، ببینم چرا زانوهای سید همیشه خاکی است. بعد از چند روز تحقیق متوجه شدم که او هر روز صبح، مُصِر است که در برابر پدرش زانو بزند و دست های او را ببوسد. در خانه هم همیشه همین طور بود؛ با مادرش، با اعضای خانواده. در خانه دیگر از آن چریک مبارز خبری نبود. آنجا دیگر سراسر جاذبه می شد؛ آخرِ مهربانی.(1)

شهید سیدمجتبی هاشمی


1- . خدا بود و دیگر هیچ نبود، ص71.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه