فلش کارت افلاکیان خاکی صفحه 29

صفحه 29

تصویر

زندگی در یک اطاق کوچک

بالاخره مادرم راضی شد و او مرا با خودش برد. بعدها دوستانش گفتند: «آقاعبدالله چه راحت خانمش را بدون سور، فقط با گز و شیرینی برداشت و رفت.»

شیراز که رسیدیم، رفتیم مهمانسرایی که عده ای از روحانیان دیگر هم با خانواده هایشان آنجا بودند. زندگی مان با یک اتاق کوچک که دستشویی و حمام داشت، بدون آشپزخانه شروع شد. وقتی رسیدیم، وسایل اتاق را کمی جابه جا کردم. ریخت و پاش ها جمع شد. گفت: «زن داشتن عجب چیز خوبی است. من اصلاً فکر نمی کردم همین وسایل را اگر جور دیگری بچینم، بهتر می شود.»(1)

شهید حجت الاسلام والمسلمین عبدالله میثمی


1- . چهل روز دیگر، ص18.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه