- دورنمای مطالب 1
- پیشگفتار 2
- گفتار یکم: حذف و سانسور حقایق 4
- نمونه 1: تحریف در کتاب مروج الذهب 5
- نمونه 2: نشانه تحریف در نوشتار بلاذری 7
- [نمونه 3:] کتمانی در پی کتمان: سکوت در ماجرای سقط حضرت محسن علیه السلام 8
- [نمونه 4:] نشانههای شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام در منابع اهل سنّت 9
- [نمونه 5:] حکایتی دیگر از کتمان: پیشینه ماجرای «احراق» نزد اهل تسنّن 10
- گفتار دوم: تحریف و جابجایی حقایق 11
- نمونه 1: تحریف در کتاب المعارف 12
- نمونه 2: تحریف در کتاب صحیح بخاری 13
- گفتار سوم: توجیه با هدف کتمان حقایق 15
- نمونه 1: تلاش ابن ابی الحدید برای تبرئه خلفا 16
- پینوشت 17
با وجود چنین سرپوشهای گستردهای بر حوادث تلخ و ناگوار «احراق بیت فاطمه علیهاالسلام» برخی شواهد و قرائن، حاکی از آن، است که در قرنهای هشتم و نهم هجری قمری، بعضی از بزرگان اهل تسنّن، به انکار صریح ادعای شیعیان مبنی بر وقوع احراق و تحقّق آتش افروزی اقدام ننمودهاند. شاید این سکوت از آنجا ناشی میگردید که در آن زمان (نزدیک به 500 سال پیش) هنوز منابع اهل تسنّن از اسناد وقوع این آتش افروزی، به طور کامل پاکسازی نشده بود و شیعیان میتوانستند با استناد به برخی مدارک اهل تسنّن، «وقوع احراق» را به اثبات برسانند.
خواجه نصیرالدین طوسی قدس سرّه (متوفّای 672) از علمای بزرگ شیعه، در کتاب «تجرید الإعتقاد» که با شرح علّامه حلّی قدس سرّه (متوفّای 726) به چاپ رسیده است، چنین مینویسد:
و بعثَ إلی بیت أمیرِالْمؤْمنین علیه السلام لَما امتَنَع عنْ الْبیعۀِ فَأضْرَم فیه النار و فیه فاطمۀ علیهاالسلام. (25)
[ابوبکر، گروهی را] به سوی خانه امیرمؤمنان علیه السلام فرستاد، آن هنگام که ایشان از بیعت [با ابوبکر ] امتناع کردند. پس خانه را به آتش کشید در حالی که فاطمه علیهاالسلام در آن بود.
شمس الدین اسفراینی (26) و علاءالدین قوشچی (27) که از علمای سرشناس اهل تسنّن در قرنهای هشتم و نهم هجری هستند هر دو، بر کتاب خواجه نصیرالدین طوسی قدس سرّه ردیه نوشتهاند. اما این دو، زمانی که به جملههای فوق و ماجرای «احراق» رسیده اند، نه تنها کلام محقّق طوسی قدس سرّه را منکر نشده اند، بلکه در صحت روایت فوق، شک نیز نکردهاند و آن را ضعیف هم نشمردهاند. جالب آن است که رویه این دو، انکار سخنان محقّق طوسی قدس سرّه بوده است و هر دو از علمای متعصب اهل سنّت میباشند؛ چنانکه این موضوع را از نقد آنان بر آثار شیعه میتوان استنباط کرد. (28) این موضوع، نشانگر آن است که تا قرن نهم هجری، انکار این ماجرا به سبب وجود برخی مدارک، مشکل بوده است.
گفتار دوم: تحریف و جابجایی حقایق
اشاره
از دیگر حربههای شیطان، برای دوری مردم از قرآن و عترت دو یادگار جدایی ناپذیر پیامبر صلّی الله علیه و آله تحریف حقایق است.
تحریف یعنی: حروف و کلمات را جابجا کردن و دست بردن در عبارتهای گوینده یا نویسنده تا منظور اصلی وی روشن نشود و معنای سخن و کلام او تغییر کند. آری، حق روشن است؛ اما میتوان با جابجا کردن کلمات و بازی با لغات، آن را کتمان نمود. سرنوشت تحریفگران، دوری از رحمت خداوند است:
من الَّذینَ هادوا یحرِّفُونَ الْکَلم عنْ مواضعه … لَعنَهم اللهُ بِکُفْرِهم فَلا یؤْمنُونَ إلّا قَلیلاً (نساء / 46)