- دورنمای مطالب 1
- پیشگفتار 2
- گفتار یکم: حذف و سانسور حقایق 4
- نمونه 1: تحریف در کتاب مروج الذهب 5
- نمونه 2: نشانه تحریف در نوشتار بلاذری 7
- [نمونه 3:] کتمانی در پی کتمان: سکوت در ماجرای سقط حضرت محسن علیه السلام 8
- [نمونه 4:] نشانههای شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام در منابع اهل سنّت 9
- [نمونه 5:] حکایتی دیگر از کتمان: پیشینه ماجرای «احراق» نزد اهل تسنّن 10
- گفتار دوم: تحریف و جابجایی حقایق 11
- نمونه 1: تحریف در کتاب المعارف 12
- نمونه 2: تحریف در کتاب صحیح بخاری 13
- گفتار سوم: توجیه با هدف کتمان حقایق 15
- نمونه 1: تلاش ابن ابی الحدید برای تبرئه خلفا 16
- پینوشت 17
(یا أهلَ الْکتابِ لم تَلْبِسونَ الْحقَّ بِالْباطلِ و تَکْتُمونَ الْحقَّ و أنْتُم تَعلَمونَ (آل عمران / 71)
ای اهل کتاب! چرا حق را به وسیله باطل میپوشانید و حق را کتمان میکنید در حالی که [به حقّانیت آن] آگاهید؟
نمونه 1: تلاش ابن ابی الحدید برای تبرئه خلفا
ابن ابی الحدید معتزلی (متوفّای 656) پس از اشاره به ماجرای یورش به خانه صدیقه طاهره علیهاالسلام و همچنین غصب اموال آن حضرت علیهاالسلام توسط خلیفه وقت، (41) در مقام نتیجه گیری مینویسد:
و الصحیح عنْدی أنَّها ماتَت و هی واجِدةٌ علی أبِی بکْرٍ و عمرَ، و أنَّها أوصت ألّا یصلِّیا علَیها. و ذلک عنْد أصحابِنا منْ الْاُمورِ الْمغْفُورةِ لَهما. و کانَ الْأولی بِهِما إکْرامها و احترام منْزِلها، لکنَّهما خافا الْفُرْقَۀَ و أشْفَقا منْ الْفتْنَۀِ، فَفَعلا ما هو الْأصلَح بِحسبِ ظَنِّهِما … فَلا یجوز الْعدولُ عنْ حسنِ الْإعتقاد فیهِما بِما جری و اللهُ ولی الْمغْفرَةِ و الْعفْوِ؛ فَإنَّ هذا لَو ثَبت أنَّه خَطَاٌ، لَم یکُنْ کَبِیرَةً، بلْ کانَ منْ بابِ الصغائرِ. (42)
آنچه نزد من درست میباشد، این است که: او (حضرت زهرا علیهاالسلام) وفات یافت در حالی که از ابوبکر و عمر ناراحت و غضبناک بود و وصیت کرد که آن دو بر جنازه او نماز نخوانند. و [البتّه] این از اموری است که نزد اطرافیان ما [و همکیشان و هماعتقادان ما،] برای آن دو بخشیده شده میباشد. و بهتر بود که آن دو، او (حضرت زهرا علیهاالسلام) را تکریم میکردند و احترام خانه وی را نگه میداشتند؛ اما نگران تفرقه بودند و از فتنه میترسیدند. در نتیجه، آنچه را که گمان میکردند بهتر است، انجام دادند … پس جایز نیست که در این ماجرا، به آن دو نگاه بدبینانه داشته باشیم؛ و خداوند بخشنده و عفو کننده است و بر فرض، اگر ثابت شود که خطا و اشتباهی بوده است؛ گناه کبیره نبوده و [فقط] از جمله گناهان صغیره محسوب میشود. (43)
گرایش بزرگان اهل سنّت در پاکسازی چهره ابوبکر و عمر، تا آنجا پیش رفته است که امام محمد غزالی (متوفّای 505) در کتاب «إحیاء علوم الدین» که در زمینه اخلاق [!! ] است، از «منع لعن فرستادن بر یزید» سخن میراند!؟
دلیل چنین توجیهی را میتوان در منابع اهل تسنّن جستجو کرد. هدف امثال غزالی از «منع لعن فرستادن بر یزید» توجیه جنایات ابوبکر، و عمر و جلوگیری از شیوع لعن آنهاست.
سعدالدین تفتازانی (متوفّای 793) در کتاب «شرح المقاصد» در همین زمینه مینویسد:
فَإنْ قیلَ: فَمنْ علَماء الْمذْهبِ منْ لَم یجوز اللَعنَ علی یزِید مع علْمهِم بِأنَّه یستَحقُّ ما یرْ بو علی ذلک و یزِید؟