- دورنمای مطالب 1
- پیشگفتار 2
- گفتار یکم: حذف و سانسور حقایق 4
- نمونه 1: تحریف در کتاب مروج الذهب 5
- نمونه 2: نشانه تحریف در نوشتار بلاذری 7
- [نمونه 3:] کتمانی در پی کتمان: سکوت در ماجرای سقط حضرت محسن علیه السلام 8
- [نمونه 4:] نشانههای شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام در منابع اهل سنّت 9
- [نمونه 5:] حکایتی دیگر از کتمان: پیشینه ماجرای «احراق» نزد اهل تسنّن 10
- گفتار دوم: تحریف و جابجایی حقایق 11
- نمونه 1: تحریف در کتاب المعارف 12
- نمونه 2: تحریف در کتاب صحیح بخاری 13
- گفتار سوم: توجیه با هدف کتمان حقایق 15
- نمونه 1: تلاش ابن ابی الحدید برای تبرئه خلفا 16
- پینوشت 17
گروهی ناآشنا با فرهنگ امامت، با پیروی از امیال نفسانی خویش، درصدد برآمدهاند که هر آنچه را مخالف خود مییابند، حذف کنند و با سرپوش نهادن بر حقایق، باطل را زینت بخشند و آن را بر جای حق نشانند. عملی که جز گمراهی هیچ نتیجهای به همراه نخواهد داشت. ترفند شیطانی «حذف و کتمان» حتّی به کتابهای آسمانی «تورات و انجیل» نیز راه یافته است:
إنَّ الَّذینَ یکْتُمونَ ما أنْزَلْنا منْ الْبینات و الْهدی … اُولئک یلْعنُهم اللهُ و یلْعنُهم اللاعنُونَ
(بقره / 159)
همانا آن گروه [از اهل کتاب] که آیات و دلایل روشن و وسیله هدایتی را که فرستادیم، کتمان میکنند [و پنهان و مخفی میدارند] …
خداوند آنها را لعن میکند و لعنت کنندگان [از جنّ و انس و ملک نیز ] آنان را لعن میکنند.
نمونه 1: تحریف در کتاب مروج الذهب
ابن ابی الحدید معتزلی (متوفّای 656) در کتاب معروف خویش به نام «شرح نهج البلاغه» به نقل از کتاب «مروج الذهب» تألیف مسعودی (متوفّای 346) چنین مینویسد:
قالَ الْمسعودی: و کانَ عرْوةُ بنُ الزُبیرِ یعذِّر أخاه عبداللهِ فی حصرِ بنی هاشمٍ فی الشعبِ و جمعه الْحطَب لیحرِقَهم و یقُولُ: إنَّما أراد بِذلک ألّا تَنْتَشرَ الْکَلمۀُ و لایخْتَلف الْمسلمونَ و أنْ یدخُلُوا فی الطاعۀِ فَتَکُونَ الْکَلمۀُ واحدةً، کَما فَعلَ عمرُبنُ الْخَطّابِ بِبنی هاشمٍ لَما تَأخَّرُوا عنْ بیعۀِ أبِی بکْرٍ، فَإنَّه أحضَرَ الْحطَب لیحرِقَ علَیهِم الدار. (7)
مسعودی میگوید: عروة بن زبیر برادرش عبدالله [بن زبیر بن عوام ] را در محاصره بنی هاشم در درهای [در مکّه] و جمع آوری کردن او هیزم را برای آتش زدن آنان [در وقایع مربوط به سالهای دهه ششم و هفتم هجری که آل زبیر به دنبال کسب حکومت بودند] معذور میدانست و میگفت:
او این کار را برای آن کرد که تفرقه و پراکندگی ایجاد نشود و مسلمانان با هم اختلاف نکنند و آنان (بنی هاشم) نیز به اطاعت او درآیند و در نتیجه با هم متّحد شوند؛ همانطور که عمر بن خطّاب این کار را با بنی هاشم کرد، وقتی آنان (امیرمؤمنان علیه السلام و صدیقه طاهره علیهاالسلام) از بیعت با ابوبکر درنگ کردند. پس همانا او هیزم فراهم کرد تا خانه را بر آنها بسوزاند.