امام بخاری و جایگاه صحیحش صفحه 180

صفحه 180

به گردنش بند کشید و چون سعید دید که کار تمام شده و او را به قتل خواهند رساند، خود را به امر آن ها برهنه نمود و تنها یک شورت بر تن او کردند و او را پنجاه تازیانه زدند و در بازار گرداندند، و سعید گفت: اگر می دانستم که مرا نخواهند کشت، آن شورت را به تن نمی کردم. (1)

از این خبر استفاده می شود که امثال عروه در ظلمِ دستگاه حاکم شریک بودند و در مقابلِ این که سلاطین احکام الهی را باطل و زیر پا می گذاشتند، نه تنها سکوت

می کردند، بلکه برای عملی شدن خواسته ی آن ها اقدام می کرده اند.

هشام فرزند عروه می گوید: هیچ یک از گمراهان و پیروان هوا و هوس، عروه را به بدی یاد نمی کردند و از او تنها به خوبی یاد می کردند. (2)

باز هشام می گوید: پدرم گفت که هرگز در گذشته به کسی چیزی از مسأله و مطلب علمی خبر ندادم، مگر این که آن مطلب برای آن شخص گمراهی بود. (3)

هشام می گوید: اگر از عروه چیزی سؤال می شد، اگر علم داشت پاسخ می داد و گرنه می گفت: این از خالص سلطان است. (4) پس بنابر این دو خبر، عروه در مقام پاسخ، به نوع دلخواه سلاطین فتوا می داده و لذا خود اعتراف می-کند به هر کسی هر پاسخی داده، برای آن شخص گمراهی بوده است.

سفیان می گوید: چون عبدالله بن زبیر کشته شد، عروه به مدینه رفت و اموال بیت المال را ودیعه گرفت و به نزد عبدالملک (که ابن زبیر به امر او کشته شد) رفت و قبل از این که خبر کشته شدن برادرش به او برسد، خود را به او رسانید. عبدالملک احوال او و برادرش را پرسید. عروه گفت: برادرم کشته شد. عبدالملک از تختش پایین آمد و به


1- حلیه الاولیا ابونعیم اصفبهانی، ج 2، ص 171 و172.
2- تاریخ ابن عساکر، ج 40، ص 277؛ تهذیب الکمال، ج 20، ص 21؛ سیر اعلام النبلاء، ج 4، ص433.
3- تاریخ ابن عساکر، ج 40، ص 258؛ تهذیب الکمال، ج 20، ص 22؛ سیر اعلام النبلاء، ج 4، ص437.
4- تاریخ ابن عساکر، ج 40، ص 257؛ تهذیب الکمال، ج 20، ص 22؛ سیر اعلام النبلاء، ج 4، ص437.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه