امام بخاری و جایگاه صحیحش صفحه 181

صفحه 181

شکرانه کشته شدن ابن زبیر سجده نمود. حجاج به عبدالملک نوشت: عروه فرار کرده و اموال نزد اوست. عبدالملک وقتی این را به عروه گفت، عروه اظهار ذلت نمود و چاپلوسی کرد و گفت: مگر وانمی گزارید مردی را این که شمشیرش را (از مبارزه با شما) بردارد و خود داری کند و گرامی بمیرد. چون عبدالملک چاپلوسی او را دید، به حجاج نوشت که با عروه کار نداشته باش و از آن اموال صرف نظر کن.(1)

زهری می گوید: عروه و عبیدالله بن عبدالله به عمر بن عبدالعزیز وارد شدند، در حالی که او امیر مدینه بود. عروه در مورد موضوعی که ذکر شد، اسم عائشه و عبدالله بن زبیر را به میان آورد و گفت: از عائشه شنیدم که می گفت: کسی را مانند عبدالله بن زبیر دوست نداشتم، حتی نه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و والدینم را. عمر به او گفت: شما در مورد عائشه و ابن زبیر چیزهایی می گویید (و می سازید) که گویا کسی بین آن دو نصیبی نداشت. عروه گفت: عائشه کسی است که بر سر هر مسلمانی حق دارد و ابن زبیر برای عائشه به منزله فرزندی بود... عمر بن عبدالعزیز گفت: دروغ می-گویی... .(2)

هشام می گوید: وقتی عروه در عقیق برای خودش قصری درست کرد، مردم به او گفتند: مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را رها کردی؟ گفت: من مسجد آن ها را جای سرگرمی و بازارهایشان را جای زشتی دیدم و فاحشه در بین آن ها به اوج رسیده، پس آیا در چنین جا و شرایط عافیت خواهد بود! (3)

باز می گوید: در آخر امتم مسخ، خسف و قذف خواهد بود و آن هنگام چیزی از عمل قوم لوط خواهد بود. سپس عروه می گوید: به من خبر رسید که نمونه ای از آن (در بین مردم مدینه) ظاهر شده است. (4)


1- المعرفه والتاریخ فسوی، ج 1، ص 127؛ تاریخ ابن عساکر، ج 40، ص 274.
2- تاریخ ابن عساکر، ج 40، 276.
3- تاریخ ابن عساکر، ج 40، ص 280؛ سیر اعلام النبلاء ذهبی، ج 4، ص 427.
4- سیر اعلام النبلاء، ج 4، ص 427.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه