- آغاز 1
- اشاره 3
- فعالیت فرهنگی 5
- ولادت و والدین 5
- تأسیس کارگاه بافندگی 7
- شعر و شاعری 8
- نمایشگاه عاشورایی 10
- بعد از پیروزی انقلاب اسلامی 10
- روزنامه نگاری 11
- همکاری با نهادها ارگان ها 12
- دوره بازنشستگی 13
- در نگاه دیگران 14
- تألیف و نشر 15
- اشاره 27
- ادیب مسعودی گودرزی 29
- شمس الدین صولتی دهکردی 33
- دیگر شاعران 35
- اشک قلم 40
- زنان شاعر ایران 48
- کارنمای زنان کارای ایران 52
- نگین سخن 53
- اولین زنان 56
- زندگی نامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر امیر بانو کریمی 61
- اشاره 64
- مؤسسه خیریه توان یابان رعد قم 69
- کمک به محرومان 71
- بینوا 72
- مددجویان 75
- فقیر بی پناه 79
- یاوران محرومین 81
- یک استومیت 84
که گر گیتی شود از نیکوان پُر
نگیرم هیچکس را جای مژگان(1)
هُدهُد فرخ لقا
این دو قطعه زیبا هم از ادیب مسعودی است.
باز (مژگان) همچو باز تیزپر
کرد میل گردش و سیر و سفر
گفتمش داری کنون میل کجا
گر ز تهران پای بگذاری به در
گفت تا کِی ساکن منزل شوم
من به کنج خانه گندیدم دگر
پیر زالی مُرده اندر شهر کاش(2)
سال عمرش از صد و ده بیشتر
من برای دیدن اقوام او
سوی کاشان و قُمَم باشد گذر
میل دارم تا در این ایّام عید
کشور سوریه را سازم مقّر
گفتمش ای هُدهُدِ فرخ لقا
دارم امید از خدای دادگر
اسکناست را چنان افزون کند
تا که باشد از سه میلیون بیشتر
تا روی هر جا که دلخواهت بُوَد
دایماً باشی تو در سیر و سفر
***
باد صبا به خانم مژگان ز من بگو
دیگر به قم ز خطّه تهران سفر مکن
1- . همان، ص290.
2- . کاش: کاشان