ثمینه باغچه بان: خادم فرهنگ و جامعه صفحه 212

صفحه 212

صفیه همسر جبار باغچه بان

صفیه با قناعت و فداکاری های خود، راه پیشرفت را بر شوهرش مرحوم جبار باغچه بان می گشود. او همیشه با کمبودها، نواقص و سختی های این زندگی می ساخت و لب به اعتراض نمی گشود. در کنار باغچه بان به آموزش و پرورش کمک می کرد با ساختن عروسک های نمایشی یا نواختن موسیقی یکی از عوامل مؤثر در نمایش ها بود که باید برای دانش آموزان اجرا می کردند. علاوه بر آن، خود را متعهد می دانست به اقتصاد خانواده هم کمک کند، از این رو با خیاطی درآمد اندکی به دست می آورد.

نویسندگان کمتر درباره خانم صفیه و نقش بی نظیر او در پیشرفت امور سخن گفته و مطلب نوشته اند، نیز دختران بیشتر از پدرشان گفته اند و درباره مادرشان مطلبی از آنها سراغ نداریم. تنها مطلب، مقاله ای در کتاب چهره های از پدرم به قلم ثمین باغچه بان است که برخی از زوایای زندگی صفیه را نشان می دهد. متن این مقاله این گونه است:

صفیه، چرا گریه می کنی؟(1)

آن روز برای ناهار آبگوشت داشتیم. مادرم آبگوشت خیلی خوبی پخته بود. بعد از ناهار پدرم گفت «صفیه، آبگوشت خیلی عالی بود، یاد آن آبگوشتی که در (عربللر) خوردیم به خیر. آن آبگوشت چیز دیگری بود...» بعد از ناهار مادرم رفت سر خیاطی اش، پدرم هم ماجرای آبگوشتی را که در (عربللر) خورده بودند برای ما تعریف کرد:

در سال های جنگ جهانی اول، که قفقازی های قدیمی به آن «سال های فرار» می گویند، مردم قفقاز، یعنی ارامنه و مسلمانان، بر اثر تحریکات سیاسی بدجوری به جان هم افتاده بودند. اگر قتل و کشتار در یک گوشه ای فرو می نشست، در


1- . چهره هایی از پدرم، ثمین باغچه بان، ص 81-83.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه