فرهیخته و فعال مدنی خانم اقدس کاظمی: زندگی نامه و کارنامه ی ویژه فعالیت های معلولیتی صفحه 227

صفحه 227

حمد و سپاس و شکر، نثار معلمست

کاین شغل را به عشق درون کرده اختیار

رخساره را به ضربه سیلی نموده سرخ

در اجتماع کرده چنین کسب اعتبار

چون پایه ساز کّل جوامع معلم است

اندیشه لازم است زمردان نامدار

آیا معلمی که به کف اندرش تهیست

داند که پرورد به صدف درّ شاهوار؟

آیا معلمی که ز دوری راه خویش

آید به سوی مدرسه با حالتی نزار:

یا آن معلمی که ندارد پناه امن

باشد به کار خویش توانمند و پایدار؟

آیا معلمی که بر او عرصه گشته تنگ

بر حیطه کلام و سخن دارد اقتدار؟

باید به حق، به کار معلم نظاره کرد

زیرا به فقر و فاقه و سختی بود دچار

قد معلمین ز گرانی خمیده است

زیرا که مانده اند همه زیر این فشار

حاصل چنین بود که جوانان مملکت

هر یک به راه خویش نباشند استوار

اندیشه لازم است به کار معلمین

ورنه ز علم نیست نصیبی به روزگار

گر بر معلمین همه اکنون بها دهند

بر اعتلای جامعه گردند امیدوار

(مژگان) معلمی ست که در هر شرایطی

باشد همیشه فکر جوانان این دیار

باید به علم و دانش و فرهنگ رو نمود

دوری گزید از سخن و بحث و از شعار

تا با رفاه ویژه جمع معلمین

ایران شود میان ممالک طلایه دار

به مناسبت روز معلم در سال 8 اردیبهشت 1379 تهران

راز و نیاز

باز هستم در سکوت نیمه شب

صد جوانه از سخن دادم به لب

باز من در خلوت تنهایی ام

فارغ از دنیا ولی دنیایی ام

صحبتی دارم ز جان برخاسته

با کلام حق همه آراسته

این همان حرفی ست کز سوز درون

از درون سینه ام آید برون

بارالها، با تو دارم گفتگو

گویم آن را با تو اینک مو به مو

ای خدا، آگاه از حالم تویی

با خبر از حال و احوالم تویی

ای خدا در سینه باشد راز من

با تو گویم چون تویی دمساز من

صحبت من حرف های دل بُوَد

گفتنش با دیگران، مشکل بود

از تو می جویم بنای داد را

تا ببندم راه هر بیداد را

بارالها، با تو هر شب سر کنم

سر به سویت با دو چشم تر کنم

می نمایم شکوه ها، فریادها

از ستم ها، ظلم ها، بیدادها

دیده ام دریای خون پالا شده

دل برایت واله و شیدا شده

آگهی از ناله و فریاد من

سوخت در آتش همه بنیاد من

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه