فرهیخته و فعال مدنی خانم اقدس کاظمی: زندگی نامه و کارنامه ی ویژه فعالیت های معلولیتی صفحه 229

صفحه 229

بحر را گفتی گهی خاموش باش

گاه خاموش و گهی پر جوش باش

نوح را گفتی که کشتی ساز کن

کار عالم را ز نو آغاز کن

کرده ای ما را بر آن کشتی سوار

بحر طوفانزا، مسافر بی قرار

وه چه سختی ها که در این ره بُوَد

دل دلی از لطف تو آگه بود

چون که با نام تو هستم آشنا

مشکلاتم را نهادم زیر پا

بارالها، من فقیری مضطرم

گر ز (مژگان) خاکروب این درم

چون ز اسرار درونی آگهم

زین سبب خدمتگزار درگهم

20/2/1383 تهران

راست قامت

قامت به نزد هیچ کس خم نمی کنیم

ما ذره ای ز ارزش خود کم نمی کنیم

آزادگی بُوَد به جهان اعتبار ما

با خصم خویش رابطه محکم نمی کنیم

با فقر خویش چون به قناعت نموده رو

زین رو نگه به سلطنت جم نمی کنیم

آدم که رانده شد ز بهشت خدای خویش

جا دارد آن که تکیه به آدم نمی کنیم

چون بر دو روز عمر جهان اعتماد نیست

پس تکیه بر دو روزه ی عالم نمی کنیم

(مژگان) اگر به دیده ی عالم شدیم ما

چون راست قامتیم و کمر خم نمی کنیم

با دشمنان خویش مدارا نکرده ام

بر چشم این جهان من اگر جا نکرده ام

چون تکیه بر دو روزه ی دنیا نکرده ام

از این که هیچ اهل تملّق نبوده ام

در دیدگان مردم دون جا نکرده ام

من سر به لاک خویش فرو برده، سرخوشم

با دشمنان خویش مدارا نکرده ام

وقتی خدای هست بهین تکیه گاه من

جز او نظر به عالم بالا نکرده ام

از بی کسان دهر، زدودم چو رنج و درد

زین روی درد خویش مداوا نکرده ام

دستی اگر ز روی محبت دراز شد

از غیر دوست هیچ تمنّا نکرده ام

چشم طمع به زیور عالم ندوختم

سر، خم به نزد مردم دنیا نکرده ام

می شد به حیله نه، که به شعر و کلام خویش

یابم به هر کجا رهی، اما نکرده ام

سرشار از غرورم و شاکر از این جهت

از ناکسان چو خواهش بیجا نکرده ام

(مژگان) صفت به دیده ی عالم نشسته ام

زیرا به چشم جامعه حاشا نکرده ام

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه