فرهیخته و فعال مدنی خانم اقدس کاظمی: زندگی نامه و کارنامه ی ویژه فعالیت های معلولیتی صفحه 236

صفحه 236

نویسندگی و گزیده ای از نوشته ها

این مقالات به دست خط خانم کاظمی در لابلای آثارش بود و هنوز اقدامی برای نشر آنها نکرده و برای انتشار به نشریه یا مجموعه ای نسپرده است. البته ایشان در نوشتن سبک خاصی دارد و لازم است نخبگان به این سبک بپردازند.

بزهکاری کودکان خردسال و جوانان

سخنان جوانان بزهکار، داستان هایی ست از غفلت و ندانم کاری پدران و مادران

علت واقعی پیدایش کودکان بزهکار را باید در چگونگی ساختمان خانواده ها پیدا کرد و دانست که کودکان بزهکار معلول فساد روز افزون خانواده هاست! و نیز باید علت گسترش بزهکاری را در میان کودکان، در روابط اجتماعی آنان و در میان کوچه و خیابان جستجو کرد! همان کوچه و خیابانی که بزرگسالان را به راه هوس گناهکاری می کشاند و راه های تبهکاری را پیش پای این و آن می گذارد!

مسئله کودکان بزهکار وقتی اهمیت پیدا می کند که می بینیم بیشتر کسانی که در بزرگسالی مرتکب جرایم می شوند در دوران کودکی خود، از کودکان بزهکار، و یا کودکان دشوار بوده اند. یعنی بیشتر قاتلین بزرگ و سارقین زبردست و مرتکبین اعمال منافی عفت و انواع بزهکاران بزرگ، بیشترشان دوران کودکی خود را در زندان ها به سر برده اند.

به صراحت می گویم، پدران و مادران هستند که کودک را برای بزهکاری آماده می کنند و یا آنکه به درّه هراس انگیز بزهکاری می کشانند!

یکی از کودکانی که مرتکب قتل شده است می گوید: «هرگز پیش نیامد که ساعتی در خانه ما جار و جنجال بر پا نباشد، شب و روز پدر و مادرم با یکدیگر جنگ و دعوا می کردند و هر روز و شب در موقع غذا خوردن، به اندک بهانه ای محتویات سفره را، اعم از نان و پنیر و سبزی و دانه های برنج در سراسر اطاق و حیاط خانه پهن می کردند و هر چه بشقاب و کاسه و قاشق و چنگال بود به سر و کله هم می کوبیدند تا وقتی بچه بودم، از ترس سرا پای بدنم می لرزید و گاه و بیگاه هم مشت و لگدی می خوردم ولی وقتی بزرگ تر شدم، از یک طرف با این صحنه های دردآلود آشنا شده بودم و از طرف دیگر می توانستم خود را از خطرات مصون نگه دارم ولی با خشم و نفرت به این زندگی بدتر از جهنم می نگریستم و در خلوت به حال زار خانوادگی مان می گریستم. سر کلاس درس چیزی از مطالب درس قابل فهم برایم نبود و جز سر و صدای ناهنجار پدر و مادرم چیزی در کلّه ام منعکس نمی شد ولی جالب این بود که جنگ و زد و خورد روزانه که بدون تعطیل در سفره ناهار و شام انجام می شد پس از اندکی خاتمه می یافت و پدر و مادرم به زودی دست از جنگ کشیده و در برابر چشمان حیرت زده ما یکدیگر را در آغوش کشیده می بوسیدند و غالباً در حالی که یکدیگر را به آغوش

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه