- مقدمه 1
- اشاره 11
- وجود ذهنی 17
- وجود خیر محض است 20
- حال و ثبوت معدومات 28
- وجوب و امکان و امتناع 39
- امکان استعدادی 45
- علت احتیاج ممکن امکان اوست 51
- حادث و قدیم 57
- در خواص واجب الوجود 63
- معنی نفس الامر 73
- وجود لفظی و کتبی و ذهنی 79
- اعاده معدوم محال است 81
- وجود مجعول است یا ماهیت 87
- مختار بودن خدای تعالی 91
- اشاره 94
- فصل دوم فی الماهیّه و لو احقها 94
- اقسام تقابل 121
- اشاره 131
- علت های چهارگانه 131
- فاعل واحد معلول واحد دارد 133
- باطل بودن تسلسل 136
- برهان تطبیق 138
- برهان چهارم 140
- یک چیز محال است هم فاعل باشد و هم قابل 141
- هیچ عنصر علت عنصر دیگر نیست 144
- مقدمات فعل اختیاری 147
- تناهی سه قسم است: در مدت و عدت و شدت 149
- هر فاعلی غایتی دارد 157
- استشهاد امام جعفر صادق علیه السلام بقول ارسطو در اینکه جهان عبث آفریده نشده است 158
- الفصل الاول فی الجواهر 172
- اشاره 172
- اشاره 172
- جزء لا یتجزی 180
- انکار وجود ماده 189
- مکان طبیعی 193
- ماهیت مکان 195
- اختلاف در خلاء 202
- الفصل الثانی 207
- اجسام فلکیه 207
- اشاره 207
- اجسام عنصری 214
- الفصل الثّالث فی بقیّه أحکام الأجسام 223
- اشاره 223
- حدوث اجسام 229
- الفصل الرابع 238
- اشاره 238
- عقل مجرد جدا از مادّه 238
- نفس و تعریف آن 246
- نفس غیر بدن است 250
- در تجرد نفس 251
- کلام ابو علی مسکویه 256
- ابو علی بن سینا 258
- دلیل های مؤلف کتاب 263
- فانی نشدن نفس بفنای بدن 270
- باطل بودن تناسخ 271
- قوه مصوره 277
- انواع ادراک 279
- اشاره 295
- فی البحث عن الملموسات 304
- البحث عن المبصرات 310
- در مسموعات 316
- کیفیات استعدادیه 322
- کیف نفسانی 323
- در تعریف علم و اقسام آن 323
- در تعریف قدرت 356
- الثالث-المضاف 369
- حرکت و احکام آن 374
- مقوله أین 374
- در مقوله وضع 394
- در مقوله جده یا ملک 395
- فعل و انفعال 396
- الفصل الأوّل فی وجوده تعالی 398
- الفصل الثانی فی صفاته 399
- اشاره 430
- حسن و قبح عقلی 430
- الفصل الثالث فی افعاله 430
- جبر و اختیار 437
- خلقت و آغاز آن 447
- قضا و قدر 450
- قضا و بدا 456
- تکلیف 461
- لطف واجب است 469
- عوض و احکام آن 477
- المقصد الرابع فی النبوه 490
- فوائد بعثت پیغمبران 490
- اشاره 490
- معصوم بودن پیغمبران 494
- قول براهمه که پیغمبر لازم نیست 494
- طریقه اثبات نبی 497
- اعجاز قرآن 509
- پیغمبران از ملائکه افضلند 515
- امامت لطف است 516
- المقصد الخامس فی الإمامه 516
- عصمت امام 519
- امام باید بنص ثابت شود 522
- ادله امامت علی علیه السلام پس از پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم 524
- معصوم نبودن دیگران تا مستحق امامت باشند 531
- امامت ائمه دوازده گانه 565
- المقصد السادس فی المعاد و الوعد و الوعید و ما یتصل بذلک 569
- اشاره 569
- معنی فناء 572
- ثبوت معاد جسمانی 573
- شبهه آکل و مأکول 574
- ثواب و عقاب 582
- باطل بودن احباط 588
- عفو و شفاعت 592
- توبه 594
- عذاب قبر 601
- معنی ایمان و کفر 603
- امر بمعروف و نهی از منکر 606
و لا یشترط فی الحسن اختیار المتألّم بالفعل.
آنجا که رنج و آزار رسانیدن دارای منفعت بسیار باشد برای مکلف شرط است که مکلف نیز بدان راضی باشد و خود اختیار آن نفع کند و تن باین ضرر دهد و پیشتر گفتیم آزار قبیح است مگر در چند جای که شمردیم اکنون مؤلف فرماید رضای بالفعل لازم نیست بلکه هرگاه خدا بداند پس از عرضه این مصیبت و بیان فوائد عظیمه آن مکلف راضی خواهد بود همین کافی است.
عوض و احکام آن
و العوض نفع مستحقّ خال عن تعظیم و إجلال.
مسأله چهاردهم-باید دانست پاداشی که خداوند به بندگان در مقابل تحمل مشقات مرحمت میفرماید از سه قسم خارج نیست. یکی آنکه بنده استحقاق ندارد و اگر آن پاداش را ندهد خلاف عدل نیست مانند ثواب حج نیابی و عبادات استیجاری که میت از آن هیچ استحقاق ندارد و ثواب عمل خاص نائب و اجیر است که عبادت کرده اند اما خدای تعالی. بدان میت هم بهره میدهد آن را تفضل گویند. دویم آنکه بنده استحقاق دارد برای تحمل مشقت که از جانب خدا باو رسیده است مانند درد و بیماری و فقر و آفات زمینی و آسمانی از قبیل زلزله و سیل و طوفان و خسف اما عبادت بقصد قربت نکرده است. آنچه برای این مشقات به بنده دهند عوض نام دارد و مسلمان و کافر و طفل و مجنون و عاقل و مکلف یکسان است. سیم ثواب و آن در راه مشقاتی است که در راه اطاعت فرمان خدا بقصد قربت از انسان صادر شود و این پاداش متضمن اجلال و تعظیم است چون در مقابل خدمت است و در تعریف عوض فرمود نفعی است که از روی استحقاق دهند اما مقارن تعظیم و اجلال نباشد پس در عوض دو قید است یکی استحقاق و اگر استحقاق نباشد تفضل نام دارد و دیگر با تعظیم و اجلال نباشد که اگر باشد ثواب نام دارد.
اما مناط استحقاق مشقتی است که از جهت خداوند رسد پس اگر کسی پیاده به حج رود و حج نگذارده بمیرد یا مانع او شوند رنج برده و مشقتی کشیده است و سبب مشقت او امر خدا بوده پس مستحق پاداش است با تعظیم و اجلال چون خدمت کرده است