کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد صفحه 91

صفحه 91

باو است اما اگر ممکن در بقا محتاج نباشد و پس از موجود شدن بی نگهداری علت باقی بماند چنانکه عوام پندارند لازم می آید که نعوذ باللّه ممکن بالذات واجب الوجود بالذات شود.

از بعضی فلاسفه قدیم نقل کردند که واجب الوجود فاعل موجب است یعنی مضطر و اگر نقل صحیح باشد اینان طبیعیانند که آب یا خاک یا آتش یا جزء لا یتجزی و امثال آن را واجب الوجود میدانستند اما فیلسوف خداشناس بخاطر ندارم که خدای را مضطر داند فلاسفه که می شناسیم اراده را از صفات لازمه ذات یا فعل پروردگار میدانند.

مختار بودن خدای تعالی

باید دانست که نمیتوان مختار بودن خداوند تعالی را دلیل حدوث عالم شمرد و ساحت مقدس خواجه علیه الرحمه و شاگرد عظیم الشأن او علاّمه حلی رحمه اللّه منزه است از اینکه چنین مغالطه در کتاب آورند و بخواهند حدوث عالم را بدلیل مختار بودن پروردگار ثابت کنند. مقصود بیشتر علمای کلام از اثبات حدوث عالم اثبات وجود پروردگار است ناچار تا حدوث عالم را برای کسی ثابت نکرده باشند او بخدای مختار و غیر مختار معتقد نیست و برای اثبات حدوث عالم نمیتوان گفت عالم اگر قدیم باشد خدای تعالی مختار نخواهد بود چون منکر خواهد گفت من هنوز بخدا معتقد نشده ام، و این مغالطه را مصادره بر مطلوب گویند.

بلکه مقصود خواجه در این باب بحث از وجود مطلق و احوال آن است نه از جهت دین و این مسأله نظیر مسائل اصالت وجود یا ماهیت و محال بودن واسطه میان وجود و عدم و جزء لا یجزی و تقسیم موجود بجوهر و عرض و غیر آن میباشد و اتفاقا بعضی از این مسائل در مبادی اصول دین واقع میشود. و بعضی اهل حدیث بقول ائمه معصومین علیهم السّلام یا اجماع اهل ملل اثبات حدوث عالم میکنند و ظاهرا مقصود آنان تعبد شرعی است نه اثبات واجب الوجود چون کسی که هنوز بواجب الوجود معتقد نیست قول اهل ملل و اجماع و روایت ائمه علیهم السّلام برای او حجت نیست و قول اهل حدیث گرچه موجه و صحیح است چنانکه بعد از این خواهیم گفت ان شاء اللّه اما ظاهر احادیث و اقوال علمای ملل آن است که اثبات حدوث عالم را برای اثبات واجب الوجود میخواهند نه برای

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه